مشاوره برندینگ

مشاوره برندینگ

مشاور برندینگ چیست

مشاور برندینگ چی کسی است و شرح وظایف مشاور برندینگ چیست؟

 

تعریف کلی مشاور برند

مشاور برندینگ به مردم کمک میکند تا عملکرد برند خودرا بهبود بخشند، و تصویر جدیدی از برند را نمایان کنند. آنها تجربه و تخصص خود را در کار با مشتری، به کار میگیرند تا یک برند موفق را ایجاد کنند، مدیریت کنند و در نهایت آن را مورد ارزیابی قرار دهند. این کار یک تلفیق استراتژیک از مدیریت و بازاریابی است.

قبل از اینکه وارد جزئیات این موضوع بشیم لازم که تاکیید کنم که ما در این مقاله منظورمون از واژه برندینگ هر ۲ زیر مجموعه برندینگ یعنی  پرسونال برندینگ و برندینگ سازمانی است

مدیران برندیگ و مشاوران آن با یک برند مثل یک دارایی با ارزشی که تاثیر بلند مدت بر روی شرکت دارد، رفتار میکنند. تجربیات و بینش هایی که در این زمینه به دست می آید منجر به ساخت عقایدی میشود که پایه و اساس رشد و مدیریت یک برند است.

برخلاف تلاش های بازاریابی، مشاوران برند مشتریان خود را به سمت رشد استراتژیک جایگاه برند خود سوق میدهند. سپس بازاریابی باید این جایگاه و و پیام های برند را به نقاط ارتباطی برند با مشتری brand touchpoint، انتقال دهد تا برند توسط مشتریان نیز درک شود. ارزیابی تبلیغات، کار آژانس و تحقیق درباره ی بازار موضوعات جداگانه ای هستند که جزء مسئولیت های مشاور برند محسوب نمیشوند.

مشاوران برند، برندها را سیستم هایی زنده و قوی میدانند که موفقیت های مالی شرکت را تضمین میکنند، بنابراین باید آنها را بطور مستمر رشد داد و مدیریت کرد. در نتیجه استراتژی برندینگ و مدیریت برند از مسئولیت های مدیران عالی است، از طرف دیگر رشد برند باید توسط یک تیم با حضور افرادی در جایگاه های مختلف، انجام شود.

این تعامل گروهی جنبه های مختلف برند را پوشش میدهد. روشی است که یک برند موفق خود را از درون به بیرون رشد میدهد، برندی معتبر و جذاب که جایگاهی متفاوت از رقیبان خود دارد. با یک رهبری درست و راهنمایی های به جا، مشاوران برند میتوانند افراد یا کل مجموعه را به سمت شناخت ارزش های اصلی برند و پیاده سازی آنها در کارهای روزانه خود سوق دهند و این ارزش ها را با افتخار در داخل و خارج از شرکت منتشر کنند.

 

 

مشاور برندینگ کیست و چرا باید یک مشاور برند استخدام کنیم؟

استیو جابز جهان را جایی پرسرو صدا تعریف میکند. اگر کمپانی اپل برندینگ خود را تغییر نمیداد هیچوقت از مایکروسافت جلو نمیزد. استیو جابز چه کار متفاوتی انجاد داد؟ او چگونه چنین جایگاهی را برای اپل ساخت که با تمام رقیبانش فرق دارد به گونه ای که ۴۰ درصد از کل بازار گوشی هوشمند را در اخیتار دارد؟

این یک روش پیچیده برای موفقیت است اما از یک چیز مطمئنیم، آن هم اینکه اپل ویژن های خود را در تمام محصولات و خدماتش پیاده کرد. از این طریق برند توانست از نظر احساسی و معنایی با مشتریان خود ارتباط برقرار کند. اپل تمام قوانین برندینگ را برهم زد. استیو جابز نه چک لیستی را دنبال کرد و نه استراتژی های رقیبانش را کپی کرد. کاری که او انجام داد یک کار کاملا مردمی بود تا آنجا که آنها به هنگام استفاده از محصولاتش، احساس برتر بودن میکنند.

متاسفانه شرکت ها برندینگ اپل را نمیتوانند کپی کنند. بهترین کاری که میتوانند انجام دهند این است که روش های پایه ای آنهارا به کمک یک متخصص انجام دهند- و این همان جایی است که نقش مشاور برند تعریف میشود.

 

مشاور برندینگ کیست؟

مشاور برند مهارت های کلی و جزئی بازاریابی، تحلیل برند و راه حل هایی برای شرکت ها ارائه میدهد که بتوانند محصولات خود را با موفقیت بفروشند و به اهدافشان برسند. آنها معمولا در مجموعه های مشاوره ای و آژانس های تبلیغاتی حضور دارند که بعد برای مشاوره به شرکت ها ملحق میشوند، آنها معمولا با مدیران و تیم بازاریابی برند در ارتباط هستند و برای گرفتن تصمیم های مهم با اعضای کلیدی مدیریت ارتباط برقرار میکنند.

 

چرا باید یک مشاور برندینگ استخدام کنید؟

استراتژیست های یک برند کاراهایی در جهت تحلیل بازار، تحلیل رقبا، هدف بازار و حضور آنلاین انجام میدهند. شرکتها از طریق این کارها باید رقبای اصلی خود و استراتژی های آنها را بشناسند تا بتوانند در رتبه گیری از آنها پیشی بگیرند. تحلیل رقبا کمک میکند تا شرکت ها بتوانند کلمه کلیدی مورد استفاده آنها، نحوه ی بهینه سازی وب سایت شان و انواع افرادی که در شبکه های اجتماعی آهارا دنبال میکنند را بشناسند. مشاوران برند همچنین بررسی عمیقی در رابطه با پرسونای مشتریان انجام میدهند تا مشکلات آنها و راه حل های مناسب این مشکلات را پیدا کنند.

استراتژیست های برند با تحلیل وب سایت، فاکتورهایی که باعث گرفتن رتبه پایین از گوگل میشوند را بررسی میکنند. آنها تحلیل های عمیقی انجام میدهند تا ببینند با بهبود چه چیزهایی در وب سایت، برند میتواند به اهدافش برسد. در بررسی وب سایت، نحوه ی بهینه سازی صفحات، اجرای تکنیک های سئو مثل تگ های مناسب، بهینه سازی متادیتاها و تگ تصاویر در نظر گرفته میشوند. استراتژیست های برند همچنین نگاهی به دیگر عوامل وب سایت مثل نقشه سایت، شرایط خدمات، حریم خصوصی و ساختار لینک ها می اندازند.

جدای از توانایی های دیگر مشاوران برند، ساخت یک استراتژی محکم برندینگ مختص بیزنس، یکی دیگر از تخصص های اصلی آنهاست. استراتژیست برند میتواند در رابطه با بازار، رقبا، قیمت، بسته بندی ها و نحوه توزیع محصولات نیز تحقیق کنند. با در نظر گرفتن همه عناصر یک محصول آنها میتوانند جایگاهی را برای محصولات یا خدمات یک شرکت در نظر بگیرند که برای مشتریان جذاب باشد و از رقیبان نیز پیشی بگیرد.

 

چگونه یک مشاور برندینگ متخصص انتخاب کنیم؟

انتخاب یک مشاور برند خوب مخصوصا برای شرکت هایی که برای بار اول این کار را انجام میدهند، یک چالش است. بهترین روش این است که ۳ تا ۵ مجموعه یا شخص را انتخاب کرده و با آنها مصاحبه کنید سپس با انجام ارزیابی های مختلف از بین آنها ۲ مجموعه را برگزینید.

دقت کنید فرآیند برندینگ هم نیاز به دانش تخصصی و آکادمیک دارد و هم نیاز به تجربه های موفق داخلی وشناخت به  اکوسیستم کسب و کار ایران، اما متاسفانه این روزها هرکسی در اینستاگرام ادعای مشاوره رو داره پس بسیار با دقت به رزومه تخصصی و تجربی اشخاص یا شرکت ها دقت کنید مخصوصا اگر فقط می خواهید فقط یک مشاوره برندینگ برون سازمانی داشته باشید.

استراتژی سازان برند میتوانند با توجه به تجربه هایشان بخصوص در استفاده از کانال ها و رسانه های ارتباطی مختلف، ارزیابی شوند. برای شرکت ها بهتر است مشاور برندی را انتخاب کنند که بتواند یک برند را طراحی کرده و برای آن استرتژی بسازد.

مشاور برندی را انتخاب کنید که هرچیزی که شرکت میگوید را دنبال نکند، مدیران را وارد چالش هایی کرده و آنها را از منطقه امنشان خارج کند و زمینه را هرچه بیشتر برای خلاقیت و نوآوری فراهم کند. با این حال به یاد داشته باشید که مشاوران باید با روش های آزمون و خطا پیش بروند تا به نتیجه برسند. شرکت ها نمیخواهند با مشاور برندی همکاری کنند که کارش را با گوش دادن به حرف دیگران پیش میبرد.

مسئله مهم دیگر همکاری با کسی است که ویژن های برند را قبول دارد و استراژی های برندینگ را متناسب با آنها میسازد. یک استراتژیست خوب کسی که بتواند آینده شرکت را تصور کند و بداند که شرکت با استفاده از برندینگ چگونه میتواند مسیر موفقیت را طی کند.

یک مشاور، برندینگ یک شرکت را به گونه ای در نظر میگیرد که آن شرکت با ساختاری درست و روشی خلاقانه بر روی اهدافش متمرکز شود. به یاد داشته باشید که برندینگ یک فرمول ریاضی ندارد، بهترین راهکار این است که بطور مستمر با روش های آزمون و خطا پیش بروید. با توجه به اینها کسی را پیدا کنید که در طول مراحل تعریف شده ثبات داشته باشد و انسانی خلاق و علاقه مند به کار با ویژن های مجموعه شما باشد. به طور خاص من کوروش حیدری  به هدف رقابت شرکت ها با هم صنف های خود، راه حل های مشتری مدارانه و استراتژی های برندینگ را برای آنها طراحی و اجرا میکنم. ما بیش از اینکه یک مجموعه در زمینه طراحی سایت و حوزه دیجیتال مارکتینگ باشیم، یک مجموعه برای بهینه و بیشینه کردن حضور شما در سطح توسعه کسب و کار اینترنتی هستیم . همانطور که استیو جابز میگوید:

“این یک فرهنگ مردمی یا ساده فرض کردن آنها و حتی متقاعد کردن آنها برای خرید یک محصول نیست. ما فهمیدیم که چه میخواهیم. ما همچنین در اینکه بسیاری از مردم چه میخواهند، خوب هستیم. این چیزی است که ما بخاطرش پول میگیریم. هدف ما ساخت بهترین محصولات است.”

 

 

نگاهی به نقش مشاوره برندینگ

جدای از اینکه مشاوران برند در آژانس های تبلیغاتی و مجموعه های مشاوره ای حضور دارند، برخی دیگر از مشاوران برند در حال ارائه تخصص و خدمات خود به شرکت هایی هستند که در زمینه های بازاریابی، برندینگ و استراتژی تجربه و دانش دارند. در رویه های اخیر مربوط به همکاری و استخدام یک مشاور برند، وقتی بخش مدیریت، برندینگ و تیم مارکتینگ نسبت به برند خود دچار سوگیری هایی میشوند و وقتی بیزنس به درستی به اهدافش نمیرسد، یک مجموعه یا شخص ثالت ( منظور متخصص برندینگ یا یک شرکت برندینگ) درخواست نیاز به یک مشاور برند میکند. مشاور برند هوشمندانه همه ی جوانب بازاریابی و برندینگ را از استراتژی PR گرفته تا قیمت گذاری محصولات، بررسی بودجه بازاریابی بصورت ماهانه، چهار بار در سال و سالانه و همینطور اهداف فروش، کارهای خلاقانه، بسته بندی، توزیع، ارتباطات صنفی و تمام مسائل مربوط به برندینگ و استراتژی های بازاریابی را دنبال میکند. یک مشاور برندینگ تیزهوش با دارا بودن تخصص های مورد نیاز برای بهبود فروش محصولات یک شرکت، برنامه ریزی و ساخت استراتژی، بیرون زدن از مرزهای ذهنی و اطمینان از اینکه اهداف برند با پارامترهای رقابتی، ماهیت محصولات، ترجیحات مشتریان و تغییرات بیزنس در یک راستا قرار دارند، به یک عضو ثابت در اتاق فکر شرکت تبدیل میشود. دقیقا مثل فرآیند مشاوره سئو یا استخدام مشاور دیجیتال مارکتینگ شما نیاز به یک متخصص با تجربه در حوزه برندینگ دارید از آنجا که نام مشاور برندینگ در لیست حقوقی شرکت قرار نمیگیرد و او محدود به قوانین و قواعدی که برای دیگر کارمندان وجود دارد، نیست میتواند تخصص و دانش خود را به بیش از یک شرکت یا برند ارائه دهد. اما با این حال یک قرارداد انحصاری وجود دارد آن هم اینکه یک مشاور نیمتواند بطور همزمان به دو شرکتی که محصولات مشابه ارائه میدهند، مشاوره بدهد.  

 

تعرفه مشاور برندینگ و قیمت مشاوره

حقوق مشاور برند معمولا به صورت ماهانه و با توجه به قراردادی که بین او و مدیریت شرکت در ابتدای کار بسته شده است، پرداخت میشود. البته در نظر داشته باشید در بازار کنونی بسیار از مشاورین برندینگ به صورت ساعتی یا حتی دقیقه ای با شما کار می کنند ، اما با توجه به توضیحات بالا من کاملا برای شما ثابت می کنم که چرا هرگز عاقلانه نیست انجام این کار، دقت کنید که همان طوری که در بالا اشاره کردیم فرآیند تخصصی برندینگ یک پروسه مستمر و که حاصل تست و تحلیل می باشد است پس در نتیجه اگر به صورت دائم و مستمر مشاور همراه شما نباشد و در طول روند پروژه با تیم بازاریابی و بخش های دیگر سازمان شما در ارتباط نباشد مثل فرمانده جنگی می ماند که نه به ارتش خود و نه به میدان جنگ  و رقا شناخت دقیق ندارد و حتی در میدان جنگ نیز حضور نخواهد داشت ، لزوم شناخت و حضور مستمر مشاور کنار کسب و کار شماست که در بلند مدت موفقیت شمارو تضمین می کند .

طبق تجربیات ما و بزرگترین شرکت های مشاور سراسر دنیا اوج ضریب تاثیری گذاری و موفقیت در برندینگ زمانی رخ می دهد که شناخت از سازمان و رقبا در تحلیل های بازار و فیدبک های مخاطبین به بلوغ برسد در بازه زمانی ۱۲ تا ۳۶ ماه، پس باید به فرآیند مشاوره برندینگ به عنوان یک سرمایه گذاری بلند مدت و البته بسیار موثر نگاه کرد. با مشاوره های یک باره و ساعتی فقط پول و زمان مجموعه خودتان را هدر می دهید.

برای تبدیل شدن به یک مشاور برند موفق علاوه بر داشتن مدرک تحصیلات تکمیلی در زمینه بازاریابی، برندینگ و ساخت استراتژی، داشتن تجربه ای غنی حداقل ده ساله و بیشتر لازم و ضروری است تا بتواند نیازها و ملزومات مشاوره را بشناسد. موسسات آموزشی و دانشگاه های زیادی وجود دارند که به علاقه مندان در زمینه برندینگ و مارکتینگ به منظور فراگیری دانش در این حیطه-نه تنها به صورت نظری بلکه بصورت عملی، خدمات ارائه میدهند. اما پس از گرفتن یک مدرک در زمینه برندینگ و مارکتینگ، کار با یک شرکت و یا مجموعه خوب به منظور نزدیک شدن به بازار و کسب تجربه برای تبدیل شدن به یک مشاور برندیگ موفق، الزامی است.  

 

شرح وظایف مشاور برندینگ

پیش فرض مشاوره برندینگ : ما در این شرح وظایف از طراحی هویت بصری ، جایگاه سازی اولیه برندینگ مثل شعار برند ، رویکر و .. صحبت نمی کنیم چرا که پیش فرض ما این است که شما به عنوان یک کسب و کار قبلا این روند ها رو انجام دادید و در حال حاظر نیاز به یک مشاور برای بهینه سازی فرآیند دارید درواقع دقت کنید فرآیند مشاوره روند تدریجی بهبود وضعیت اولیه است ، اما اگر شما تازه به راه اندازی کسب  کار اینترنتی فکر می کنید باید اول موارد پایه ای رو ایجاد سپس به روند مشاوره فکر کنید

 

۱.درک ماهیت و اهداف یک شرکت

وقتی یک مشاور برندینگ در یک شرکت شروع به کار میکند، اولین وظیفه او شناخت ماهیت و اهداف آن شرکت است و اینکار باید از طریق برگزاری جلسات با اعضای مهم مدیریت، برندینگ و تیم مارکتینگ انجام شود. مشاور برند باید ویژن ها، ماموریت ها، اهداف کوتاه مدت، اهداف بلند مدت، فروش، ارزش های برند، نقاط قوت برند، بازار هدف، مشتری هدف و حتی تاریخ برند را بشناسد و برای ساخت استراتژی تمامی اینها را یادداشت کند.درواقع نقطع شروع درک چرایی شرکت و جایگاه و منابع یک مجموعه است.  

 

۲.تحلیل تنگناها،نقاط شکست

قطعا یک شرکت برای استخدام مشاور برند دلیل مشخصی دارد و آن هم این است که ارزش برند شرکت پایین آمده است و او باید این ارزش ها را بالا برده و در بازار نشر دهد. بنابراین وظیفه اصلی مشاور برند این است که تنگناها و مشکلاتی که باعث نرسیدن برند به اهدافش شده است را بیابد. او باید بداند که این مشکلات در کدام بخش ها قرار دارند؛ در عملکرد کسب و کار، در فروش، انگیزه کارکنان، ابزار بازاریابی، استراتژی های برند، رقابت در بازار یا در ماهیت و ویژگی های محصولات. مشکلات میتوانند یکی یا بیشتر باشند، او باید این مشکلات را پیدا کرده و برایشان راهکارهای عملی ارائه دهد. درواقع بعد از مپ کردن وضعیت فعلی شرکت باید نقاط ضعف و چرایی پیدایش این نقاط رو بررسی کرد این بررسی شامل داده های مقایسه ای بازار ، مشتریان و درون سازمانی است.  

 

۳.دسترسی به سطح آگاهی مشتریان

مشتریان بهترین سفیران یک برند محسوب میشوند، بنابراین یک مشاور برند باید با انجام تحقیقات اولیه و ثانویه به سطح آگاهی آنها از برند، دسترسی داشته باشد. او باید به سوالاتی از این دست پاسخ دهد؛ آیا آنها (مشتریان) راجع به برند فکر میکنند، چگونه محصولات ارائه شده به حل مشکلات آنها کمک میکند، انتظارات آنها از این برند چیست، آیا شکایتی دارند، چرا محصولات این برند را به محصولات رقیبانش ترجیح میدهند، اینها سوالاتی هستند که برای داشتن مشتریانی وفادار، به برند کمک میکنند.فراموش نکنیم برند یک مفهوم ذهنی در ذهن مخاطبین شماست و مشتریان شما با ارزش ترین بخش کسب و کار شما رو تشکیل می دهند لذا سطح ادراکی آن ها از کسب و کار شما مهم ترین بخش برای شروع است ، شناخت این سطح و برنامه ریزی برای جهت دهی با جایگاه ذهنی مورد نظر شما وظیفه سوم یک مشاور برند است  

 

۴.برنامه ریزی برای بازاریابی و استراتژی های تقویتی

در قدم بعدی برای درک ماهیت بیزنس و ویژگی های محصولات، او باید برای بازاریابی و استراتژی های تقویتی برنامه ریزی کند تا بتواند به برند در افزایش فروش محصولات و افزایش وسعت آن کمک کند.وقتی متوجه دلایل ضعف سازمانی و یا جایگاهی در ذهن مخاطب شدید حالا یک مشاور برندینگ قوی برای این مشکلات باید راه حل های پیشنهادی خود را عرضه کند ، اما دقت کنید این فرآیند در رابطه تنگاتنگی با تیم بازاریابی و توان مجموعه شماست ، دقیقا به همین دلیل است که توضیح دادیم که مشاور ساعتی یا موقتی هرگز شانس موفقیت و کمک به شما رو در روند برندینگ نخواهد داشت.  

 

۵.شناسایی رقیبان و تحلیل بازار

یک مشاور باید رقیبان مستقیم و غیرمستقیمی را که یک برند در بازار با آنها مواجه میشود را بشناسد تا بتواند در راستای ساخت استراتژی برای بازاریابی، ابزارهای تقویتی و بالا بردن ارزش برند، برنامه ریزی کند و همچنین برند را دارای ویژگی های رقابتی کند. دقت کنید عمق این بخش کلیدی ترین وظیفه یک کارشناس برندینگ در جایگاه مشاوره برند رو ایفا می کنه چرا که درک جایگاه برند های دیگه در بازار و ذهن مخاطب از نظر رابطه حسی ، سطح دسترسی ، سهم بازار و … بسیار نقش کلیدی در تصمیم های استراتژیک ایفا می کند موضوع فقط هزینه کردن و بزرگ کردن و تکرار بصری برند نیست بلکه اینکه کجا به چه شکل و در چه زمانی حضور داشته باشید هنر واقعی برندینگ رو به نمایش می گذارد.  

 

۶.بهبود خدمات مشتریان – تجربه ادراکی مشتری

مشاور برند باید برنامه هایی برای ارائه خدمات به مشتریان و رقم زدن تجربیاتی در حین خرید و پس از آنرا برنامه ریزی و طراحی کند تا بتواند مشتریان فعلی شرکت را تبدیل به مشتریان وفادار کند.فراموش نکنید همون طوری که پیش تر بارها اشاره کردیم برند یک تجربه ادراکی توسط مخاطبین شماست و در نهایت هدف شما از فرآیند برندینگ افزایش سطح و بیهنه سازی عمق تجربه مشتری و ادراک مخاطب از شماست ، هیچ ارزشی واقعی نیست همه ارزش های قراردادی و ذهنی هستند لذا ما باید تصویر خودمان را شکل بدیم ، قبل از اینکه بازار و ترجیحات مشتری تصویر اشتباه یا ضعیفی از ما به تصویر بکشد.

 

مشاوره توسعه کسب و کار اینترنتی

با تکیه بر دانش تخصصی بروز و تجربه +۹ سال در حوزه کسب و کارهای اینترنتی و اعتبار تاییده های بین المللی به توسعه کسب و کار اینترنتی خود فکر کنید

Z

نتیجه گیری

در نهایت برای جمع بندی باید درنظر بگیرید که به عنوان یکی از مهم ترین دلایلی که مردم پیش از استفاده از خدمات یا محصولات شما از بین رقبا برند شما رو انتخاب می کنند تصویر ذهنی آنها از کیفیت و کمیت خدمات یا محصولات شماست و این تشکیل جایگاه کمی و کیفی مناسب در ذهن مشتری وظیفه اصلی برندینگ است برای مثال وقتی به جای پرداخت ۱۰۰ هزار تومن برای یک محصول شما یک محصول مشابه دیگر ۱ میلیون تومانی را انتخاب می کنید فقط و فقط دلیل بر قدرت برندینگ و جایگاه ذهنی اون برند توی ذهن شما داره، پس حضور دائم حداقل یک مشاور برندینگ خارج از سازمان شما یک اصل ضروری برای تداوم کسب و کار شما می باشد

ممنون می شم با نظرات خودتون هم ما رو حمایت کنید و هم جهت دهی مثبت به روند تعامل دو سویه ما داشته باشید

منابع:

Marketing91

brand-trust

DVG

کوروش حیدری

کوروش حیدری

کارشناس ارشد دیجیتال مارکتینگ

چگونه شعار پرسونال برندینگ بنویسیم

چگونه شعار پرسونال برندینگ بنویسیم

چگونه شعار پرسونال برندینگ بنویسیم

 Personal Brand Statement : چگونه شعار پرسونال برندینگ بنویسیم

حتمالا بارها پیش از این در کتاب‌ها و مقالات حوزه کسب و کار با واژه‌های برندسازی یا شعار برند مواجه شده‌اید و توجهی به این واژه‌ها نداشته‌اید، چون با خود فکر کردید، کارمند یک شرکت چه نیازی به این مفاهیم دارد و یا شاید تصور کرده‌اید برندسازی به معنای لوگو و رنگ‌های به کار رفته در وبسایت شرکت است. اما در واقع، برندسازی چیزی بیشتر از لوگو و داشتن یک رنگ سازمانی یا یک رنگ پرسونال برندینگ می باشد، سعار پرسونال برندینگ یکی دیگر از بخش های مهم در ساخت برندینگ میباشد به صورت کلی پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی موضوعی تخصصی و کاملا پیچیده می باشد و به داشتن یک رنگ و لوگو و حتی یک سعار این مبحث تمام نمی شود.

 

 

بله، شما می‌توانید برای خودتان یک شعار برند داشته باشید که کمک می‌کند کارفرمایان بالقوه بفهمند، چه نوع فردی و با چه مهارت‌هایی هستید. یا اگر فریلنسر هستید، شعار برند شخصی‌ کمکتان می‌کند تا در میان تعداد زیادی از افراد دیده شوید و مهارت‌های منحصربفرد خود را برای مشتریانتان برجسته کنید، در واقع شعار برندینگ شخصی شما رسالت شما در حوزه کسب و کارتان می باشد

 

شعار برند چیست (brand statement) و چرا به آن نیاز دارید؟

شعار برند کوتاه است و یک خلاصه یک تا دو جمله‌ایی از تخصص و دانش شما ، چگونگی انجام آنها و روش اجرای منحصربفرد آنها است. شرکت‌های بزرگ همیشه از شعار برند استفاده می‌کنند تا به مشتریانشان کمک کنند که در زمان کوتاهی بفهمند کار شرکتشان چیست. شعار برند دیگر فقط مختص شرکت‌ها یا افراد مشهور و نام آشنا نیست. چرا نباید از عبارت گیرایی استفاده کنید که باعث دیده شدن رزومه‌تان در بین تعداد بی‌شماری رزومه می‌شود؟ این را بدانید که باید بتوانید! چه جویای کار باشید و چه فریلنسر، شعار برند شخصی می‌تواند به سرعت شرایط استخدام عالی شما را فراهم کند.

شعار برند با معرفی سریع شما، شبکه سازی را آسان می‌کند. هرگز این اشتباه را دوباره تکرار نکنید که از یک توصیف طولانی برای سوابق کاری و شغلی‌تان استفاده کنید. در عوض، یک شعار مختصر و منحصربفرد داشته باشید که اثرگذار است و منجر به بحث‌های عمیق‌تر و تعامل بیشتری می‌شود.

 

تفاوت شعار برندینگ (brand statement) و شعار تبلیغاتی (Slogan) چیست؟

در شعار برندینگ توضیحاتی کوتاه درباره اینکه برند شما چه جایگاهی دارد و چه ماموریتی برای مخاطیت هدف دارد گفته می شود، به زبانی دیگر بیان می کنید که رسالت شما چیست، در واقع این شعار قرار است باعث ایجاد رابطه و احساسات بین برند شما و مخاطبین هدفتان شود، در صورتی که سعار تبلیغاتی برای برند هاییست که قرار است کالا یا خدماتشان را به فروش برسانند با یک شعار تبلیغاتی خوب قرار است فروش محصولات را بالا ببرند و از کیفیت محصولات و و جه تمایزشان طوری حرف بزنند که مشتری در نهایت خرید کند.در شعار برندینگ هدف اصلی روابط عمومی و در شعار تبلیغاتی هدف اصلی فروش است،قرار است ما با شعار برندینگ ایجاد آگاهی در کاربران را انجام دهیم.

نمونه شعار برند آمازون :work hard,have fun,make history

نمونه شعار تبلیغاتی مک دونالد: I’m Lovin’ It

 

چگونه یک شعار پرسونال برندینگ بنویسیم؟

شما قرار است یک شعار برند شخصی تان را طوری بنویسید که از بقیه متمایز شوید، کاربرانتان به شما توجه کنند و بخواهند تا بیشتر درباره شما و برندتان بدانند ، بد نیست برای نوشتن شعار پرسونال برندینگتان کمی هم از استراتزی شعار تبلیغاتی کسب و کارها و استراتژی مربوط به آن استفاده کنید، استراتژی که مقداری به فروشتان کمک کند اما فراموش نکنید پایه و اساس کار تعریف اصلی شعار برندینگ است اما می توانید کمی هم چاشنی به آن اضافه کنید.حال مراحل زیر را دنبال کنید مرحله به مرحله تا شعار پرسونال برندینگ تان را بسازید :

۱-تمام مهارت‌هایتان را بنویسید

هر چه که به ذهنتان می‌رسد، بنویسید. بعدا آن را خلاصه‌تر می‌کنید. تمام نقاط قوت، حوزه‌هایی که تجربه زیادی دارید، یا حتی ویژگی‌های شخصیتی مورد علاقه خودتان را فهرست کنید. اگر توسعه دهنده وب هستید، فهرستتان احتمالا باید به این شکل آغاز شود: طراح ‌UI، جاوا اسکریپت، مستقل و غیره. اگر بازاریاب هستید، این فهرست باید درباره ابزارها، روش‌ها و یا نرم افزارهایی باشد که با آنها آشنایی دارید.

 

۲-مخاطبین هدفتان چه ویژگی هایی دارند؟

شاید در گذشته شغلی داشتید که مورد علاقه‌تان بوده است یا مشتری که دوست داشتید کارهای فریلنسینگ را برای او انجام دهید. آن افراد یا شرکت‌ها چه ویژگی‌های مشترکی داشتند و چه کاری برای آنها انجام دادید که باعث شد احساس رضایت و ارزشمندی داشته باشید؟ ، اگر بخواهیم به مثال توسعه دهنده وب بپردازیم، شاید واقعا دوست داشته باشید کار توسعه فرانت اند را برای سایت‌هایی انجام دهید که اهداف بشر دوستانه بزرگی در ذهن دارند تا اینکه برای وبلاگ یک شرکت معمولی کار کنید.

 

۳- به حرف‌های دیگران در حوزه کسب و کارتان گوش دهید.

گوشتان به رویدادهای شبکه سازی باشد و یا پروفایل‌های لینکدین افراد مورد علاقه‌تان را جست و جو کنید و ببیینید که درباره چه موضوعاتی صحبت می‌کنند، بعد می‌توانید نتیجه گیری کاملا متفاوتی داشته باشید. هنگامیکه شروع به بررسی می‌کنید، متوجه می‌شوید که نحوه صحبت کردن افراد در صنعت شما هنگام توصیف عملکردشان، از یک الگوی معمول پیروی می‌کند و شمامی خواهید مطمئن شوید که حرف متفاوتی می‌زنید.

 

 

۴- شما چه کار متفاوتی انجام می‌دهید(وجه تمایز شما چیست)؟

حالا که رقبای خود را دیدید، به مرحله ۱ و فهرست خود مراجعه کنید و مواردی را از آن فهرست جدا کنید که باعث منحصربفردی و تمایز شما از سایر افراد مشغول در حوزه کاری‌تان می‌شود. برای مثال برای توسعه دهنده وب می‌تواند انجام پروژه‌های زیادی به زبان برنامه نویسی باشد که خیلی‌ها بلد نیستند یا داشتن مجموعه مهارت‌های تخصصی‌تر در یکی از قسمت‌های وب سایت که خودشان هم نمی‌دانستند.

 

۵- چه کسانی مخاطب هدفتان هستند؟

دوباره به مرحله ۲ برمی‌گردیم و متوجه می‌شویم که چه کسی قصد استخدامتان را دارد. حالا که بیشتر به این موضوع فکر کردید، احتمالا راحت‌تر می‌گویید، “من می‌خواهم در همکاری با برندهای بشر دوستانه تخصص پیدا کنم. ” این کار زمان می‌برد و قبل از فهمیدن این موضوع، چند بار روی مراحل ۱، ۲ و ۳ کار کنید. همچنین نباید خیلی آن را پیچیده کنید، بلکه خیلی ساده مخاطبتان می‌تواند یک گروه سنی یا صنعت خاص باشد.

 

۶- از دو، سه جمله استفاده کنید.

حالا آماده اید تا چند گزینه از پیش نویس شعار برند شخصی‌تان را آماده کنید. جمله‌تان را با پاسخ به مرحله ۴ شروع کنید، “من کار X انجام می‌ دهم” و بعد پاسخ‌هایتان را به مرحله ۵ اضافه می‌ کنید و می‌گویید، “من کار X را برای شخص Y انجام می‌دهم.” در این مرحله، کاملا عادی است شعار تان و توضیحتان بسیار ساده باشد. برای نمونه در مثال توسعه دهنده وب، این طور نوشته شده است، ” من کار طراحی فرانت اند را برای شرکت‌هایی انجام می‌دهم که اهداف بشر دوستانه دارند”. این توصیف خیلی قابل توجه نیست، اما محتوای اصلی مورد نیاز برای ارائه شعاری عالی‌تر را داریم.

 

۷- با استفاده از صفت‌ها، شعار تان را ساده کنید.

گاهی اوقات، قبل از جلوتر رفتن بهتر است بنشینید و عبارتی را بررسی کنید که در مرحله ۶ نوشتید. شکل‌های دیگری از این عبارت به ذهنتان خواهد آمد و روش‌های بهتری را برای بیان کارهایتان پیدا می‌کنید. آن را ساده بنویسید و درگیر واژه‌های فنی نشوید. اگر از کلماتی استفاده می‌کنید که منحصر به حوزه تخصصی‌تان هستند، سعی کنید آن را به صورت عمومی بیان کنید تا مطمئن شوید، افراد خارج از حوزه تخصصی‌‌تان هم آنها را درک می‌کنند.

در مثال ما، طراحی فرانت اند خیلی ترغیب کننده نیست و یک واژه تخصصی صنعتی است. به جای آن می‌توانیم بگوییم، که آنها وبسایت‌های زیبایی طراحی می‌کنند. قسمت دوم عبارت می‌‌تواند پر انرژی‌تر باشد، مثل “من به دلیلی وبسایت‌های زیبایی را برای شرکت‌ها طراحی می‌کنم” که بهتر هم هست.

 

۸- کاری کنید که مردم پروژه‌های بیشتری بخواهند.

این مرحله آخر، کمی دشوارتر است و در برخی موارد زمان می‌برد و باید شعار برند را در موقعیت‌های مختلف استفاده کرد تا متوجه شد کدام یکی بهتر است. اما هدف شما این است که اقدام به عمل (call to action)، چالش و کمی رمز و راز را به شعار تان اضافه کنید. نتیجه‌ای که از شعار کوتاهتان می‌خواهید، این است که مردم درباره کارتان بیشتر بپرسند، یا اقدام خاصی (مانند استخدام شما) را انجام دهند.

در بخش بعدی، نمونه‌های بیشتری را می‌بینید. مثال‌هایی از شعاربرند شخصی را از سرتاسر اینترنت جمع آوری کرده‌ایم.

 

شعار برند شخصی‌تان را کجا قرار دهید؟

حالا که یک شعار برند شخصی دارید، باید با آن چه کار کنید؟ به این خاطر که شعار برند کوتاه و ساده است، برای استفاده در پروفایل شبکه‌های اجتماعی مانند بیوی لینکدین یا توییتر عالی است، جاهایی که احتمالا مخاطبین شما را می‌بینند. این کار باعث می‌شود که رزومه‌تان در بین سایر رزومه‌ها متمایز شود، پس این شعار را در بالای صفحه و نزدیک نام خودتان قرار دهید. اگر پروفایل آنلاین دارید، این شعار برند به عنوان تگ لاین هم عالی است. زمانیکه شروع به استفاده از شعار برند شخصی می‌کنید، متوجه فایده استفاده از انواع آن در پلتفرم‌های مختلف شبکه‌های اجتماعی می‌شوید. شعار برند شخصی یک عنوان شغلی یا توصیف شغلی نیست. آن را در جایی ذخیره کنید برای مواقعی که باید به طور خلاصه و سریع تخصصتان را نشان دهید.

 

مثال‌های عالی از شعار پرسونال برندینگ

  • “طراح برند شرکت‌های معرکه ” جسیکا جونز

ما به خاطر سادگی‌، عاشق این شعار شدیم. بخش اول این عبارت متمایز است، چون بیان می‌کند که کار برندسازی و طراحی کامل را انجام می‌دهد و نه فقط طراحی لوگو.

استفاده از صفت معرکه نشان دهنده شخصیت پر انرژی جسیکا است و این ویژگی از رنگ‌های جذاب وبسایت او هم مشخص است.

 

  • جسیکا مانوسزاک از شرکت Verve & Vigour

“لازم نیست همرنگ جماعت شوید، شما را متمایز می‌کنیم. بیان قدرتمند، لحن دوستانه، راهبرد خلاقانه کسب و کار. “

مشخص است که یک کپی رایتر، یک شعار برند شگفت انگیز ارائه می‌کند. اگر نتواند باید نسبت به استخدام او تردید کنید. جسیکا با در نظر گرفتن ویژگی‌های شخصیتی خود، به طور دقیق تمام خدماتی که ارائه می‌کند در این شعار برند دو جمله‌ای برای جلب توجه بیان می‌کند.

 

  • مت کپنز

“هر روز با یک هدف در ذهنم از خواب بیدار می‌شوم. اینکه چطور می‌توانم به مردم کمک کنم تا با هزینه کمتر، سفر بهتری داشته باشند. ماموریت من این است که به مسافرانی مانند شما کمک کنم تا رویاهای سفر خود را تحقق ببخشند.”

شعار برند مت علاقه زیاد او به سفر و تمایل بی‌وقفه او به کمک به دیگران برای تحقق رویاهایشان را نشان می‌دهد.

 

  • آرون آندروف

“جهان را از محتوای بد نجات می‌دهم. راهبرد محتوای B2B که برای انسان‌ها ایجاد شده است، سر نخ‌های شایسته‌ای تولید می‌کند و برای زمان طولانی قابل استفاده است” .

آرون نه تنها توجه شما را به بیان خود جلب می‌کند، بلکه تخصصش را با مثال‌های مرتبط با حوزه کاری‌‌اش نشان می‌دهد. این شعار یک رزومه کامل دو خطی است.

 

  • آرون آندروف

“من درباره ایده‌های بزرگ می‌نویسم و درباره سبک زندگی توصیه‌های پایداری ارائه می‌کنم. کار من به عنوان سبک جدیدی از خودیاری توصیف می‌شود و بر اساس یافته های علمی، روش های کاربردی و کمی از روش قدیمی به چالش کشیدن خود است.” مارک منسون

شعار برند مارک پیش آگهی خوبی از محتویات کتابش به شما می‌دهد.  او از ژانر نوشته‌هایش و بیان رک و صریح خود می‌گوید و آنهایی را که به دنبال بی احترامی نیستند از خود دور می‌کند.

مشاوره توسعه کسب و کار اینترنتی

با تکیه بر دانش تخصصی بروز و تجربه +۹ سال در حوزه کسب و کارهای اینترنتی و اعتبار تاییده های بین المللی به توسعه کسب و کار اینترنتی خود فکر کنید

Z

نتیجه گیری

خوشبختانه هم اکنون انگیزه لازم برای نوشتن شعار برند شخصی‌تان را دارید، زیرا متوجه مزایای زیاد آن شده‌اید و اینکه چقدر می‌توانند باعث ارتقای سریع شغلی شوند. حتما شعار برند شخصی‌تان را ساده و کوتاه و با در نظر گرفتن خود واقعی‌تان بنویسید.

 

ممنون می شم با نظرات خودتون هم ما رو حمایت کنید و هم جهت دهی مثبت به روند تعامل دو سویه ما داشته باشید

منابع:

https://opendorse.com/blog/how-to-write-a-personal-brand-statement-examples-and-ideas/

smallbusiness

Koorosh Heydari

Koorosh Heydari

Digital Marketing Consultant

Author

مراحل پرسونال برندینگ با بلاگ نویسی

مراحل پرسونال برندینگ با بلاگ نویسی

مراحل پرسونال برندینگ با بلاگ نویسی

چطور یک برند شخصی قوی داشته باشیم با تحلیل نمونه های موفق پرسونال برندینگ

How to Build Your Personal Brand by Blogging – Best Case Studies
 

چگونگی برند سازی شخصی‌ با وبلاگ نویسی

شما چه نوع شخصی هستید و چرا باید به شما توجه کنند؟

این سوال به جا و خیلی مهمی است ، اما قصدم گستاخی نیست.

واقعیت این است که وقتی بحث برند سازی شخصی می‌شود، این سوال برای همه پیش می‌آید.

برندتان درباره چیست و چه ارزشی را به زندگی من می‌‌افزاید؟ برندسازی به معنی این نیست که مغرور و خودخواه‌تر شوید. بلکه باید باعث ایجاد فرصت‌های بیشتر برای کمک و ارتباط با سایر افراد در صنعتتان شود.

وبلاگ نویسی یکی از بهترین روش‌ها برای برند سازی است. وبلاگ، کانالی برای ارائه نظرات و توصیه‌هایتان است.

همچنین فایده دیگری هم دارد، کمک می‌کند در موتورهای جست و جو رتبه بگیرید. اما برند سازی شخصی از طریق وبلاگ نویسی، چیزی بیشتر از ساخت وبسایت و بعد عدم پیگیری و رها کردن آن است.وبلاگ نویسی خیلی بیشتر از نوشتن است.

در ادامه مرحله به مرحله توضیح می‌دهیم که چطور برای برند سازی شخصی و گسترش حضورتان در شبکه‌های اجتماعی، فراتر از محتوا در وبلاگ نویسی بروید.

 

۱.پرسونال برند (و کلمات کلیدی) خود را مرتبط با بازار هدف و تخصصی‌تان ایجاد کنید.

چگونه می‌خواهید در اینترنت شناخته شوید؟

من می‌خواهم به عنوان یک متخصص توسعه کسب و کار اینترنتی شناخته شوم.

تمام زندگی من دیجیتال مارکتینگ است.

هر ایمیل، وبینار، تبلیغ و پستی که درست می‌کنم، پیرامون همین مبحث است، زیرا بازار هدف من همین حوزه است.

برای مثال, نگاهی به عکسی از صفحه وبلاگم بیندازید.

نمونه پرسونال برندینگ در بلاگ

همه مطالب وبلاگ من همیشه درباره دیجیتال مارکتینگ است.

گاهی اوقات، درباره موضوعات شخصی هم صحبت می‌کنم، اما حتی این مطالب هم در ارتباط با بازاریابی اینترنتی است.

حالا  شما چطور؟ می‌خواهید در چه زمینه‌ای شناخته شوید؟

آیا یک راهنمای صمیمی و خوش برخورد هستید؟ یا بیشتر یک مربی سخت گیر هستید؟

افرادی مانند تیم فریش (راهنمای صمیمی) یا گارت وایت (مربی سخت گیر) را بررسی کنید.

هر دوی آنها موفق به انجام این کار عالی شدند که در بازار تخصصی، جایگاهی بدست آورند. بازار تخصصی و هدفتان هر چه باشد، باید جایی باشد که به خوبی آن را می‌شناسید و درک می‌کنید.

۶ قدم برای جایگاه سازی در بازار تخصصی – منبع اصلی | entrepreneur.com

باید بتوانید درباره آن بنویسید. زیرا بعدا باید مطالب زیادی راجع به آن بنویسید. هنگام انتخاب بازار هدفتان، حواستان به کلمات کلیدی باشد.

آیا بازار هدفتان به دنبال تخصص شما است؟ به حجم و میزان جست و جو نگاه کنید. سوالات را بررسی کنید.

واژگان کلیدی به شما نشان می‌دهند که آیا افراد در بازار هدفتان به دنبال توصیه‌هایتان هستند یا خیر.

برای انجام تحقیق کلمات کلیدی اصلی، با روش‌های ساده شروع کنید.

تعدادی کلمه کلیدی را جمع آوری کنید و از گوگل استفاده کنید تا ببینید چه نتایجی نمایش داده می‌ شود.

برای مثال، اگر بازاریابی آنلاین را تایپ کنم که کلمات کلیدی بازار هدفم هست، من یکی از دو نتیجه اولی هستم که بعد از آگهی‌های پولی نمایش داده می‌شود.

ببینید چه اشخاصی در صفحه اول می‌آیند، اسمشان را یادداشت کنید و یا سایتشان را بوکمارک کنید. این افراد رقبایتان هستند.

بعد می‌توانید از سایر ابزارهای کلمات کلیدی برای یافتن کلمات کلیدی مرتبط با بازار هدفتان هم استفاده کنید.

یادتان باشد که من مدت طولانی است که این کار را انجام می‌دهم و کلیت برند من پیرامون موضوع “دیجتال مارکتینگ” است و به همین دلیل چنین رتبه‌ای گرفتم.

احتمالا همان ابتدای کار برای کلمات کلیدی پررقابت، رتبه نمی‌گیرید که ایرادی هم ندارد.

بازار هدفتان را پیدا کنید، کلمات کلیدی مربوط به بازار هدفتان را تعیین کنید و آنها را همه جا استفاده کنید.

زمانیکه برندتان را ایجاد کردید، شروع به رتبه بندی موارد مورد نظرتان کنید.

 

۲.برای ایجاد شخصیت برند از ویژگی‌های شخصیتی خود استفاده کنید.

وقتی از تیم فریس درباره نحوه برندسازی‌اش سوال شد، گقت: “علیرغم داشتن یک ظاهر عمومی، سخت تلاش می‌کنم تا خودم و بهترین نوع ممکن از خودم باشم.”

این نگرش به طور کلی نشان می‌دهد که او برای برندش تقریبا چه کارهایی انجام داده است.

به مثال زیر، از وبلاگ شخصی او توجه کنید:

برند او پیرامون این فکر شکل گرفته است که مخاطبان به او دسترسی داشته باشند، به توصیه‌های او، منطق او و شخصیت او.

اما تقریبا او تمام کارش را به همکاران مجازی برونسپاری می‌کند. تمام کارهایش به غیر از نوشتن.

چرا؟ چون با این کار می‌تواند به صدای برندش وفادار بماند.

همه این مسیر را طی نمی‌کنند؛ اما تیم برندش را براساس ایده اصالت بنا کرده است.

مخاطبانش می‌دانند که او فردی است که در آن حوزه بوده و آن کار را انجام داده است و حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

همچنین، شخصیت او صدای برندش هست.

هنگامیکه در دنیای وبلاگ نویسی شروع به کار می‌کنید، باید شخصیت برند خودتان را داشته باشید. یعنی بخش‌هایی از شخصیتتان را وارد نوشتارتان کنید.

باید این را درک کنید که مردم به خاطر شما سراغ برندتان می‌آیند. اگر به دنبال راهنمایی کهنه کار باشند، به سراغ چنین شخصی می‌روند.

آنچه که دارید، منحصربفرد است و باید شخصیتتان را هم در فرآیند برندسازی تان وارد کنید.

این مثال را هم از جیمز کلیر، یک بلاگر محبوب دیگر نگاه کنید.

برند جیمز بر مبنای داستان پردازی ایجاد شده است. زمانی که وارد وبلاگش می‌شوید، خودش صادقانه همین را به شما می‌گوید.

او این طور توضیح می‌دهد:

در نهایت، یک بخش از کار من با داستان پردازی ، یک بخش با تحقیق آکادمیک و بخشی هم با تجربه شخصی انجام می‌شود. ترکیب رنگارنگی از داستان‌های انگیزشی، دانش آکادمیک و منطقی که به سختی به دست آمده است.

داستان‌ها صدای برند او هستند.

هنگام ایجاد برند شخصی‌تان، ویژگی‌های شخصیتی‌تان را هم در نظر بگیرید.

شاید دوست دارید مانند کارن مارستون از وبلاگ Untamed Writing با خوانندگان با لحن خودمانی و غیر رسمی‌تری صحبت کنید.

یا اینکه گفت و گوی تخصصی را دوست دارید.

هر ویژگی که شکل دهنده‌تان است، را در تمام اجزا و  فرآیندهای وبلاگتان در نظر داشته باشید.

من پیشنهاد می کنم اول به تجربه و تخصص و علاقه مندی خودتان نگاه کنید سپس به جستجوی عمیق تری به درون خدتان بروید بد نیست چندین تست شخصیتی داشته باشید تا وجوه تیز و متمایز شخصی خودتان را پیدا کنید من برای کمک به شما چند لینک برایتان می گذارم.

https://www.khodshenas.ir

https://www.16personalities.com

 

۳.تم وبلاگتان(هویت بصری) را پیرامون برند شخصیتان طراحی کنید.

وقتی بازار هدف و شخصیت برندتان را تعریف کردید، وارد مرحله سختی ساخت وبلاگ می‌شوید.

طراحی یکی از آن چیزهایی است که می‌تواند در جهت منافع شما یا علیه آن کار کند.

به این خاطر که تمام تمرکز من بر کمک به دیگران در زمینه دیجیتال مارکتینگ است، من سایتم را با چیزهای غیر مرتبط شلوغ نمی‌کنم.

همچنین، همیشه سایت من مرتب است و نحوه استفاده راحتی دارد تا در اولین نظر و بازدید، تاثیر خوبی داشته باشد.

بررسی‌ها نشان می‌دهند که ۹۴ درصد مواقع، اولین تاثیر را طراحی بر مخاطب می‌گذارد. تصمیم گیری فقط ۵۰ میلی ثانیه طول می‌کشد. بنابراین طراحی سایتتان به همان اندازه صدای برندتان مهم است.

او می‌داند که مردم برای شنیدن حرف‌هایش به وبسایت او می‌آیند، بنابراین خودش محور اصلی سایتش است. برای خواندن وبلاگش باید روی تصویر سرش کلیک کنید.

وقتی وارد وبلاگش می‌شوید، همه چیز کاملا ساده است.

توجه کنید که باز هم می‌توانید بر روی سر او در گوشه صفحه کلیک کنید. بعد به لینک‌های بیشتری از مطالب مفید دست پیدا می‌کنید.

البته همیشه نحوه هدایت کاربر در سایت او، شما را به سمت نکات مفیدی می‌برد. اما وبسایت او، چیزی بیشتر از کلیک کردن روی لینک‌ها دارد. هنگام گشت و گذار در سایت او سرگرم می‌شوید.طراحی باید همین طور باشد، مخاطب را وادار به تعامل با شما کند.هر روز دو میلیون پست وبلاگ منتشر می‌شود. شما باید وبلاگتان را به نحوی از سایرین متمایز کنید.طراحی واقعا روش آسانی برای انجام این کار است.

در ابتدا باید وبسایتی با نام خودتان ایجاد کنید. چرا اسم خودتان؟ چون در آن صورت مردم بهتر ارتباط برقرار می‌کنند.

احتمالا متوجه شده‌اید که بیشتر مثال‌هایی که تا الان معرفی کردم (تیم فریس، سث گودین، خودم) همگی از نام خودشان برای دامین و شبکه‌های اجتماعی استفاده کرده‌اند.

اگر که اسم هر کدام از ما را در گوگل جست و جو کنید، اولین چیزی که می‌بینید، چنین چیزی است:

نتایج جستجوی اسم من در گوگل

مهم ترین چیز اینکه اگر من برای شکل دادن صحیح برند خودم در فضای اینترنتی تخصص و مستمر تلاش کنم تا مثل تصویر بالا کاملا مراحل برندینگ درست صورت بگیره

اول و مهمتر از هر چیزی می‌خواهم که به سایت من بیایید، زیرا می‌خواهم با شما ارتباط بگیرم. عنوان برند شخصی به همین دلیل است.

پس کارتان را با ایجاد وبسایتی به نام خودتان شروع کنید و از هویت بصری استفاده کنید که منعکس کننده خودتان است.

همچنین می توانید از تیم تخصصی ما در زمینه طراحی وبسایت شخص خودتون استفاده کنید که هم از نظر رابط کاربری و هویت بصری مناسب باشه هم با توجه به تخصص ما در حوزه پرسونال برندینگ یک بستر مناسب برای شروع فعالیت های برند شخصی شما خواهد بود

 

۴.به طور مستمر، تعداد زیادی محتوای مرتبط بنویسید.

اگر با ارائه منظم محتوا تعامل نمی‌کنید، نمی‌توانید برند بزرگی داشته باشید.

من قبلا با جزییات درباره این موضوع صحبت کرده‌ام، اما نکته کلیدی آن حجم و تداوم است.

شما باید تعداد بالایی محتوا پست کنید، زیرا:

  1. شما توصیه‌هایی دارید که مردم به شنیدن آنها نیاز دارند.

  2. محتوای بیشتر باعث بهبود سئوی سایت شما می‌شود.

  3. تعداد بیشماری از محتوای رقبا هم در سایت‌ها هست.

  4. هر چه بیشتر بنویسید، بیشتر باعث بهبود برندتان می‌شوید.

  5. هر چه برندتان را بیشتر بهبود دهید، بزرگتر و بهتر می‌شود.

 

من می‌دانم که تولید محتوای منظم و باکیفیت، اضطراب آور است.

همچنین پیشنهاد می کنم برای بهبود این فرآیند یا از خدمات سئو و بهینه سازی و یا مشاوره استراتژی سئو استفاده کنید تا تمرکز شما فقط بر خلق برند شخصیتان باشد.

محتوای بسیار زیادی در سایت‌ها هست و همین طور حجم آنها در حال افزایش است:

شما باید ایده‌های جدیدی پیدا کنید و زمانی را صرف نگارش، ویرایش و پست کردن محتوا بکنید. بعد می‌توانید از شبکه‌های اجتماعی برای اشتراک گذاری محتوا و تعامل با مخاطبانتان استفاده کنید.هیچ روش آسانی وجود ندارد.اما اگر می‌خواهید برند خودتان را داشته باشید، خیلی مهم است که این کار را به طور  مستمر انجام دهید. شما باید حداقل ۲ تا ۳ پست در هفته منتشر کنید و تعداد بیشتر، بستگی به هدفتان دارد.

من برای فعالیت و تعامل مخاطبان، کارهای زیادی را انجام می‌دهم. ویدیو می‌سازم. وبلاگ نویسی می‌کنم. وبینار برگزار می‌کنم. در کنفرانس‌ها صحبت می‌کنم. اما منظورم این نیست که هفت روز هفته، ۲۴ ساعته فعالیت کنید.

اگر بتوانید در سایر پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی تعامل کنید، خیلی بهتر است.

برای مثال، نگاهی به سایت VaynerMedia گری واینرچوک بکنید.

او یک برند شخصی موفق درباره کارآفرینان دارد و تقریبا هر روز به شیوه‌های مختلفی در شبکه‌های اجتماعی فعال است. اگر به Google Trends مراجعه کنید، می‌ توانید محبوبیت برند او در طول زمان را مشاهده کنید.با اینکه سطح تعامل او بالا و پایین شده است، اما با این وجود، همیشه به طور فعال در شبکه‌های اجتماعی پست منتشر می‌کند.

او ۸۱۲ هزار شیر محتوا در یوتیوب دارد:همچنین بیشتر از یک میلیون دنبال کننده در توییتر دارد (و توییت‌های زیادی را منتشر می‌کند):و هر ماه ویدیوهای منحصربفردی را در فیسبوک منتشر می‌کند:او به طور منظم با مخاطبان خود در پلتفرم‌ها و رسانه‌های مختلف‌ تعامل دارد.اگر می‌خواهید برندی مشابه برند گری داشته باشید، باید همین کارها را انجام دهید.

 

۵.با نوشتن پست مهمان و پلتفرم های انتشار محتوا، حوزه نفوذتان را گسترش دهید.

این موضوع هنوز در ایران خیلی جا نیوفتاده ، اما من براتون بازش می کنم همچنین شما می تونید نوشته های خودتون رو در پلتفم های دیگه هم منتشر کنید مثل ویرگول یا مدیوم

کار دیگری که خیلی انجام می‌دهم و به شما هم توصیه می‌کنم، نوشتن پست مهمان است.

نوشتن پست مهمان، روشی عالی برای برندسازی شخصی و افزایش فالو‌هایتان است.

من یک بار از جان مارو از سایت GuestBlogging.com پرسیدم، اگر مجبور شود برندش را از صفر شروع کند، چه کارهایی انجام می‌دهد که این طور پاسخ داد:

«اگر ذهن من را پاک کنید و مجبور باشم کاملا از صفر شروع کنم، احتمالا با نوشتن پست مهمان در وبلاگ‌ها کارم را شروع می‌کنم.»

از نظر او، نوشتن پست مهمان نه تنها مهارت‌های نویسندگی‌تان را بهبود می‌بخشد، بلکه مخاطبان اصلی‌تان را هم فراهم می‌کند.من هم با حرف او موافقم.

مزیت دیگر نوشتن پست مهمان، ایجاد روابط با سایر اینفلوئنسرها است.وقتی از لوییز هاوز خواستیم برای فعالیت در شبکه‌های اجتماعی توصیه‌ای کند، گفت که دوست یابی برای زمان و پولی که صرف می‌کنید، بیشترین نرخ بازگشت سرمایه را دارد.یکی از بهترین روش‌ها برای انجام این کار، از طریق ایمیل زدن به اینفلوئنسرها به طور مستقیم یا ایجاد روابط از طریق شبکه‌های اجتماعی است. لوییز از لینکدین به عنوان روشی برای دستیابی به سایر اینفلوئنسرها استفاده می‌کند.

 

من سایر برندهایم را فهرست می‌کنم و به شبکه‌های اجتماعی‌ام لینک می‌دهم، همچنین درباره داستان‌های شخصی‌ام صحبت می‌کنم.هنگام نوشتن پست مهمان، سعی می‌کنم ارزشی را به مخاطبان خود اضافه کنم، اما مطمئن می‌شوم که آنها را به جایی هدایت می‌کنم که بتوانند ارتباط بیشتری با من برقرار کنند.تنها با نوشتن پست مهمان می‌توانید یک برند ایجاد کنید. این را دیده‌ام.اما اگر می‌خواهید واقعا نتیجه بگیرید، باید از نوشتن پست مهمان به عنوان روشی برای گسترش حوزه نفوذ وبلاگتان استفاده کنید.

نوشتن پست مهمان روشی عالی برای  بک لینک دادن به سایتان هست که به رتبه شما در گوگل کمک می‌کند. این روش تاثیر شگفت انگیزی برای سئوی شما دارد.

هر چه بیشتر در وبلاگتان پست بگذارید، هر چه بیشتر برای وبلاگ‌های دیگر پست بگذارید، و هرچه اسمتان بیشتر در وب باشد، برندتان بزرگتر خواهد بود.

برای مثال، هنگامیکه اسم من را در گوگل جست و جو می‌کنید، وبسایت من و سایر حساب‌هایم را می‌بینید:

همه چیز برند شخصی‌ام را نشان می‌دهد.من از نوشتن پست مهمان استفاده کردم تا به وبسایتم لینک بدهم. و به خوبی هم موثر بود.

پس، زمانیکه برند تقریبا تثبیت شده‌ای دارید، و تمایل دارید حوزه نفوذتان را گسترش دهید، شروع به نوشتن پست مهمان کنید.

این روش واقعا نتایج عالی برای فعالیت‌های بازاریابی‌تان دارد.

شروع به فعالیت کردن زمان زیادی از شما نمی‌گیرد، اما در بلندمدت نتیجه می‌دهد. فهرستی از راهبردها تهیه کنید و شروع به اجرای آنها کنید.

چقدر طول می‌کشد تا با وبلاگ نویسی، برند سازی کنید؟ می‌دانم که اینطور به نظر می‌رسد که هرگز به آن نمی‌رسید، اما مطمئن باشید که می‌رسید، فقط زمان می‌برد.

خود من هم، در یک شب، این همه مخاطب را بدست نیاوردم. شما نمی توانید در مدت کوتاه، به نتیجه برسید. به طور میانگین، احتمالا حداقل ۱۲ تا ۱۸ ماه طول می‌کشد تا بتوان نتیجه را دید.یا همانطور که BrandingETC این مقدار زمان را به شکل نهنگ باردار نشان می‌دهد:

در اصل، باید صبر و پشتکار (زمان) زیادی داشته باشید تا رشد کنید. به همین خاطر است که باید به طور مستمر محتوا پست کنید. همچنین باید برای برآورده شدن خواسته‌هایتان صبر داشته باشید.وبلاگ نویسی از آن نوع کارهایی است که بلافاصله مشهورتان نمی‌کند، نباید هم این طور باشد.

وبلاگ شما باید برای مردم ارزش واقعی ایجاد کند. با وبلاگ نویسی نمی‌توان به سرعت پولدار شد.

همانطور که گفتم، این روشی نیست که خود محوری‌تان را تقویت کند.

خیلی مهم است که به خاطر بسپارید همیشه نمی‌توانید موفقیت برندتان را با تعداد فالوورهایتان بسنجید.

شما بارها متوجه خواهید شد که موفقیتتان بر اساس عمق ارتباطاتتان است.

ارتباط با سایر اینفلوئنسرها، شبکه سازی و افزایش دنبال کننده‌ها همگی زمان می‌برد و نیاز به ارتباط شخصی دارد.

شما همیشه می‌توانید یک برند را به سرعت توسعه دهید.

اما اگر می‌خواهید در مسیری طولانی دوام بیاورید، باید ساعت‌ها زمان بگذارید.

مشاوره توسعه کسب و کار اینترنتی

با تکیه بر دانش تخصصی بروز و تجربه +۹ سال در حوزه کسب و کارهای اینترنتی و اعتبار تاییده های بین المللی به توسعه کسب و کار اینترنتی خود فکر کنید

Z

نتیجه گیری

حالا که می‌خواهید برند خودتان را ایجاد کنید، کار می‌برد، اما شدنی است. یکی از بهترین روش‌ها برای انجام این کار وبلاگ نویسی است.
ابتدا، بازار هدفتان را انتخاب کنید. کلمات کلیدی را جست و جو کنید. شکافی را پر کنید که باید پر شود.زیاد بنویسید. تلاش کنید تا محتوای ارزشمند و باکیفیت ارائه کنید.ارتباطات ایجاد کنید و بر کیفیت تمرکز کنید. نامتان را در آنجا بگنجانید.با این روش‌ها برندی ایجاد می‌کنید که نه تنها درها را برایتان باز می‌کند، بلکه برای دنبال کنندگانتان هم ارزش آفرینی می‌کند.نگران زمانی نباشید که صرف رشد برندتان می‌کنید.
به قول ضرب المثل خودمون که می گه کار نیکو کردن از پر کردن است

ممنون می شم با نظرات خودتون هم ما رو حمایت کنید و هم جهت دهی مثبت به روند تعامل دو سویه ما داشته باشید

منابع:

https://neilpatel.com/blog/build-personal-brand-blogging

https://inter-growth.co/brand-blogging

https://inspirefirst.com/how-do-you-build-your-personal-brand-do-these-5-tips-for-bloggers

Koorosh Heydari

Koorosh Heydari

Digital Marketing Consultant

Author

چگونه اینفلوئنسر لینکدین شویم؟

چگونه اینفلوئنسر لینکدین شویم؟

چگونه اینفلوئنسر لینکدین شویم؟

Become A LinkedIn Influencer: چگونه به اینفلوئنسر لینکدین تبدیل شویم؟

افرادی که در لینکدین فعالیت می کنند ۲ دسته هستند، یک دسته ارزش واقعی و هدف ولقعی لینکدین که بیزینس و کسب و کار و تخصص هست را می دانند، و عده دیگر تفاوت و تمایز لینکدین و دیگر شبکه های اجتماعی را درک نکرده اند و با لینکدین هم مانند بقیه شبکه های اجتماعی رفتار می کنند، اما شما خواننده این مقاله بدانید که هدف اصلی از لینکدین کسب درآمد و رشد کسب و کار و تخصص شماست و این وجه تمایز لینکدین و شیکه های اجتماعی مثل اینستاگرام و فیس بوک می باشد، از این پلتفرم ارزشمند برای افزایش تخصص ، ارتباط گرفتن با متخصصین حوزه کسب و کارتان ، بازاریابی و افزایش درآمد و گرفتن پروژه و جایگاه شغلی استفاده کنید، برای رسیدن به اهدافی که گفتیم اینفلوئنسر شدن در لینکدین در واقع رسیدن به همه موارد بالا است.

همیشه برای اینفلوئنسر شدن اول از همه باید متخصص شد. زمانی که می‌خواهید تخصص خود را نشان دهید، پروفایل لینکدین آن تخصص‌ها را برجسته‌ می‌کند. لینکدین بزرگترین شبکه افراد متخصص در جهان است و ۵۰۰ میلیون کاربر از ۲۰۰ کشور دنیا دارد. امروزه، کاربران . متخصصین تلاش می‌کنند تا تبدیل به یک اینفلوئنسر لینکدین شوند و به نظر من واقعا ارزشش را دارد.

واقعیت این است که این شبکه مجازی افراد متخصص از یک کاریابی آنلاین شکل گرفت و تبدیل به یک ابزار برندسازی شخصی گسترده در اینترنت شد. لینکدین از همان اولین نقطه شروع به کار خود، به طور مستمر مفهوم متخصص بودن را باز تعریف کرده است. قدرت لینکدین به این خاطر است که این شبکه ، مخاطبان خیلی متخصص و در حیطه کسب و کار را به خود جذب می‌کند. در واقع مخاطبین هدف لینکدین افراد متخصص و مطالب تخصصی حوزه کسب و کار می باشد، یعنی یک شبکه اجتماعی با کاربری کاملا متفاوت از اینستاگرام و فیس بوک و بقیه شبکه های اجتماعی.

متخصص‌ها در زمینه کاریشان با سایر افراد متخصص ارتباط برقرار می‌کنند. استخدام کنندگان و منابع انسانی با یکدیگر همکاری می‌کنند تا بهترین پروفایل‌ها را برای شرکتشان انتخاب کنند. همه به طور مستمر در حال فعالیت و تاکید بر حضور خود در لینکدین هستند.

لینکدین مردم را تشویق می‌کند تا تبدیل به چهره‌های شاخص صنعت شوند و به همین منظور برنامه اینفلوئنسری لینکدین را منتشر کرده است. این برنامه واکنش گسترده‌ای را از جانب بیل گیتس، ریچارد برانسون، آیان برمر و بسیاری دیگر از رهبران فکری دریافت کرده است. اما با این حال، برای گرفتن عنوان اینفلوئنسر از لینکدین باید حضور مستمری در لینکدین و حوزه تخصصی خودتان داشته باشید.

بررسی کنید که سالی کراچک مدیر عامل و هم بنیانگذار شرکت الوست (Ellevest) چگونه اینفلوئنسر لینکدین شده است. لینکدین شخصا از اینفلوئنسرها دعوت می‌کند تا به این برنامه بپیوندند. اما هنوز هم کاملا مشخص نیست که آنها چگونه انتخاب شدند. در ادامه، چند نکته را بیان می‌کنیم که به شما کمک می‌کند جایگاه خوبی در لینکدین پیدا کنید و تبدیل به اینفلوئنسر لینکدین شوید.

 

تکنیک های تبدیل شدن به یک اینفلوئنسر لینکدین 

ما در ۳ مرحله تمام نکات لازم برای تبدیل شدن به یک اینفلوئنسر لینکدین و یا بازاریابی در لینکدین را خواهیم گفت فراموش نکنید مقصوذ همه کاربرانی که قصد گرفتن توجه و لایک و کامنت در لینکدین را دارند، البته دسته تخصصی افراد و پست ها مد نظر هست، قصد همه این افراد بیزینس می باشد .

 

 

– مرحله اول : پروفایل لینکدین خود را کامل و تخصصی کنید

مردم به پروفایل شما می‌آیند و کل سابقه حرفه‌ای‌تان را می‌بینند. در صورتی که پروفایلتان خالی و بدون اطلاعات یا به شکل نامناسبی باشد، چه اتفاقی می‌افتد؟ با این کار فرصت اینفلوئنسر شدن در لینکدین را از دست می‌دهید.

اگر پروفایل لینکدین دارید، موارد زیر را بر روی پروفایلتان اجرا کنید اگر هم که ندارید این موارد را یادداشت کنید تا بعد از ساخت اکانت سر فرصت اجرا کنید:

 

۱- آیا عکس پروفایلتان جدید است؟

سعی کنید برای پروفایلتان عکس خوبی بگذارید، چرا که با این کار نشان می‌دهید به تصویر عمومی خود اهمیت می‌دهید. از عکس غیر حرفه‌ای و غیر رسمی در پروفایل خود استفاده نکنید. به من اعتماد کنید، این کار موجب ارتباط سازی نمی‌شود.

 

۲- لینک پروفایل تان را اصلاح کنید

این کار را همین امروز انجام دهید تا بتوانید پروفایل لینکدین خود را در امضای ایمیل، رزومه، کارت ویزیت، وبلاگ خودتان تبلیغ کنید. حتما پروفایل خود را به شکل جذاب و خوانا طراحی کنید و لینک پروفایلتان را هم هماهنگ با آن تغییر و اصلاح کنید.

 

۳- آیا بخش معرفی کوتاه خود را به روز می‌کنید؟

اگر بخش معرفی‌تان جذاب نباشد، دیگران ترغیب نمی‌شوند تا بقیه پروفایلتان را نگاه کنند. این بخش اولین تاثیر را درباره پروفایل لینکدین‌تان بر سایرین می‌گذارد. برای اینکه اعتبار خوبی بدست آورید، بخش معرفی خود را به روز نگه دارید. حتی شما می‌توانید توضیحاتی درباره برند شخصی‌تان هم به این بخش اضافه کنید.

 

۴- آیا توصیه نامه دارید؟

اگر تعداد مناسبی توصیه نامه داشته باشید، عملکرد خوبی در لینکدین خواهید داشت.نسبت توصیه نامه‌های دریافتی باید بیشتر از توصیه نامه‌های ارائه شده باشد.

 

۵-آیا در گروه‌های مرتبط مشارکت دارید؟

برای ارتباط با بازیگران اصلی در صنعت خود، باید عضو گروه‌های مرتبط در لینکدین شوید و عقاید خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

واقعیت این است که هر شخصی تمایل دارد قبل از اینکه شما را فردی متخصص بنامد، از تجربه و دستاوردهایتان اطلاع پیدا کند. یک پروفایل لینکدین خوب، شما را فردی حرفه‌ای نشان می‌دهد. اینکه در حوزه کاری خود به عنوان اینفلوئنسر شناخته شوید، کار خیلی آسانی نیست، مگر اینکه زمان و کار زیادی را صرف آن کنید.

 

قدم بعدی برای تبدیل شدن به اینفلوئنسر لینکدین این است که مسئولیت به اشتراک گذاری محتوای اصیل و سودمند برای ارتباطات خود را بپذیرید. حضور در لینکدین بدون اشتراک گذاشتن عقاید، فقط هدر دادن وقت و فعالیت در این شبکه است.

 

 

– مرحله دوم :برای انتشار محتوای طولانی از لینکدین استفاده کنید

لینکدین قدرت نوشتن و به اشتراک گذاری را در نظر گرفته است، و برای همین پلتفرم انتشار محتوای خود را برای تمام کاربرانش عرضه کرده است.

گری واینرچوک یا همان گری وی، یکی از معروف‌ترین شخصیت‌ها در دنیای امروز اینترنت و یک اینفلوئنسر لینکدین است. او چطور به چنین جایی رسیده است؟ واقعیت این است که او به طور مستمر محتواهایی را برای آموزش، سرگرمی و ارزش گذاشتن به میلیون‌ها مخاطب خود در لینکدین به اشتراک گذاشته است. هرچه بخواهید بیشتر رشد کنید، باید بیشتر ارتباط برقرار کنید و محتوا به اشتراک بگذارید.

هیچ راه میانبری وجود ندارد. یک پست طولانی در لینکدین معادل یک پست وبلاگ است و باید برای مخاطبانتان مرتبط و سودمند باشد. این قابلیت این امکان را می‌دهد تا محتوای اصیلی را به اشتراک بگذارید که باعث تقویت رویت شما در لینکدین به عنوان یک مشارکت کننده می‌شود. اگر تا به حال، پست‌هایی را در کانال‌های دیگر به اشتراک گذاشته باشید، پس نباید هیچ نوع نگرانی راجع به گذاشتن محتوا در پلتفرم اشتراک گذاری لینکدین داشته باشید. استفاده از این پلتفرم بسیار ساده و راحت است و تمام ابزارهای لازم را برای جذاب کردن مقاله‌تان دارد.

 

پس از انتشار مقاله‌تان در لینکدین، چه اتفاقی می‌افتد؟

– محتوای یونیک شما در پروفایل حرفه‌ای‌تان قرار می‌گیرد.

– محتوایتان برای افرادی که با آنها connection دارید، به نمایش گذاشته می شود.و این افراد برای بهتر و بیشتر دیده شده پست شما می توانند در صورت جذاب بودن آن ، آن را لایک کنند و کامنت قرار دهند، تا محتوای شما برای افراد بیشتری به نمایش گداشته شود.

– افکارتان (پست های لینکدین) را حتی با افرادی به اشتراک می‌گذارید که در شبکه لینکدین‌تان نیستند و این کار باعث می‌شود، دیگران با شما ارتباط برقرار و دنبالتان کنند.

– می‌توانید مقاله‌هایتان را علاوه بر وبسایت در شبکه‌های اجتماعی دیگری مثل لینکدین به اشتراک بگذارید و بازدید، لایک و نظر بیشتری بگیرید و در نتیجه ورودی بیشتری داشته باشید.

نکته :سعی کنید هنگام نوشتن مقاله‌هایتان، تا جایی که می‌توانید از محتوای کپی استفاده نکنید. برای اینفلوئنسر شدن در لینکدین باید واقعی باشید. شما در لینکدین هستید تا افکار واقعی‌تان را با مخاطبانتان به اشتراک بگذارید. دانیل راث، سر ویراستار لینکدین در مقاله کوتاهی (نوشتن برای شنیده شدن در لینکدین) نظراتش را در سایت Lynda.com به اشتراک گذاشت. او قدرت نوشتن در پلتفرم انتشار محتوای لینکدین و شنیده شدن در اقیانوسی با صدها میلیون قایق را نشان داد.

 

 

نکاتی راجع به بازاریابی محتوا در لینکدین

-اینفلوئنسرهای لینکدین مرتبط با صنعت خودتان را دنبال کنید.

-سعی کنید برای موضوعات مورد جست و جوی دیگران درباره صنعتتان، منبع محتوایی باشید.

-در بخش نظرات ، به گفت و گو بپردازید تا ببینید دیگران به چه چیزهایی نیاز دارند و درباره‌شان بنویسید.

– همیشه از موضوعات روز بازار کسب و کارتان استفاده کنید، یا سعی کنید موضوعاتی ایجاد کنید که متناسب با نیازهای افراد است.

-از عنوان‌های روز اخبار آگاه باشید.

– روایت‌های شخصی‌تان را به اشتراک بگذارید که باعث انگیزه‌ بخشی و آموزش مخاطبانتان می‌شود.

– از وبسایت‌هایی مانند Canva استفاده کنید تا نمای بصری خودتان را ایجاد و به مقاله‌هایتان اضافه کنید.

– هنگام فعالیت در وب، به مقاله‌هایتان لینک دهید.

– ویدیوهای یوتیوب و توییت‌هایی از منابع مختلف را هم بگنجانید.

– عنوان‌ها بسیار مهم هستند، از عنوان های جداب استفاده کنید.

لینکدین میخواهد که شما محتوایی با موضوع کسب و کار را به اشتراک بگذارید، زیرا خود لینکدین ۱۰۰ درصد درباره کسب و کار است. هنگام حضورتان در لینکدین، با صنعتتان بیشتر در ارتباط هستید.

 

مرحله سوم: مثل یک رهبر فکری و اینفلوئنسر لینکدین رفتار کنید.

اگر شخصی مثل گری وی یا نیل پتل برای به اشتراک گذاری مستمر عقاید تفکر برانگیز خود در لینکدین زمان دارد، پس کاملا غیر قابل قبول است که مشغله زیاد خود را بهانه کنیم. از طرف دیگر، اینفلوئنسرهای لینکدین تمایل دارند مسئولیت بیشتری برای ایجاد و به اشتراک گذاری محتوا بر عهده بگیرند و به یک مشارکت کننده مورد توجه تبدیل می‌شوند. شما نباید برای انجام این کارها منتظر بمانید، چرا که تمام امکانات لازم برای اینفلوئنسر شدن در لینکدین را دارید. انتشار مقاله در لینکدین نه تنها شما را نویسنده و متفکر بهتری می‌کند، بلکه تبدیل به یک رهبر فکری و رابط هم می‌کند

مشاوره توسعه کسب و کار اینترنتی

با تکیه بر دانش تخصصی بروز و تجربه +۹ سال در حوزه کسب و کارهای اینترنتی و اعتبار تاییده های بین المللی به توسعه کسب و کار اینترنتی خود فکر کنید

Z

اینفلوئنسرهای لینکدین برای لینکدین مهم هستند

افرادی که فعالیت‌های نگارشی و ویرایشی لینکدین را مدیریت می‌کنند، کیفیت محتوا را بر اساس نظم و تعامل (لایک، اشتراک گذاری، نظر و غیره) در نظر می‌گیرند.

حتما فعال باشید، زیرا لینکدین دائما به دنبال استعدادهای جدید است تا به عنوان اینفلوئنسر لینکدین معرفی کند.

ایجاد ارتباطات درست و افزایش دنبال کنندگان از طریق تولید محتوا، قطعا کمکتان می‌کند تا وارد برنامه اینفلوئنسری لینکدین شوید.

اگر واقعا روی نکات بالا کار کنید، این فرصت را خواهید داشت که از جانب لینکدین برای اینفلوئنسر شدن در پلتفرمشان دعوتنامه دریافت کنید.

امیدوارم این مقاله به درک ابعاد مختلف نوشتن و گسترش شبکه به شما کمک کرده باشد، بویژه درباره اینکه چگونه تبدیل به اینفلوئنسر لینکدین شوید.

فقط حرکت کنید، شرایط را مهیا کنید و به اینفلوئنسر لینکدین تبدیل شوید.

 

ممنون می شم با نظرات خودتون هم ما رو حمایت کنید و هم جهت دهی مثبت به روند تعامل دو سویه ما داشته باشید

منابع:

https://statusbrew.com/insights/how-to-become-a-linkedin-influencer/

https://fortune.com/2017/04/24/linkedin-users/

Koorosh Heydari

Koorosh Heydari

Digital Marketing Consultant

Author

راهنمای ساخت پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی

راهنمای ساخت پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی

پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی چیست

Building personal branding : پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی

امروزه، تقریبا هر فردی به دنبال بهتر دیده شدن در اینترنت است. بسیاری از افراد بر موضوع برند سازی شخصی یا همان پرسونال برندینگ (Personal Branding)  تمرکز دارند و سعی دارند تا برند شخصی خودشان را بسازند چراکه از اهمیت ویژه آن در دنیای امروز مطلع هستند، اما هنوز خیلی‌ها هم از وجود چنین چیزی آگاه نیستند.

اگر می‌خواهید پیشرفت کنید و بهترین فرصت‌ها را به دست بیاورید، تنها راه حل این است که در بین جمعیتی که همه چتر سفید در دست دارند، چتر آبی به دست بگیرید.

 

برند سازی شخصی چیست؟

برند سازی شخصی تمام چیستی، چگونگی و چرایی کارهایی است که انجام می‌دهید تا بر روی درک عمومی اطرافیان تاثیر گذاری داشته باشید طوری که به اعتبار شما آن طور که می خواهید افزوده شود . این مسئولیت شما است که از تجارب کاری خود استفاده کنید و به روش منحصربفرد خودتان، ارزش آفرینی کنید.

خیلی اهمیت دارد که صبور باشید، چرا که این کار فرآیند یک هفته‌ای نیست. برندسازی شخصی نیاز به وقف کامل خود، سخت کوشی ، زمان  و البته تخصص و دانش چگونگی پیاده سازی دارد تا نتیجه مناسب بدست آید.

من برای کمک به رشد شما، تمام ابعاد برندسازی شخصی را در این راهنمای جامع گرد آوری کرده‌ام. این راهنما را بخوانید و روش‌‌های برندسازی شخصی خود را بهبود ببخشید. این مطالب واقعا برایتان لازم است.

 

اهمیت پرسونال برندینگ

ایجاد برند شخصی یا پرسونال برندینگ، فرآیند توسعه شخصی برای فرد است تا خودش و شغلش را در حوزه کاری تخصصی اش بازاریابی و یا به نحوی معرفی کند.

اجازه دهید این باور اشتباه را کاملا کنار بگذاریم که می‌گویند برند سازی شخصی موضوع شخصی نیست و باید درباره دیگران باشد، اما این مفهوم دقیقا یعنی، به مشتریان بالقوه خود چه چیزی ارائه می‌دهید.

برندسازی شخصی دقیقا نشانه‌ای از احترام حرفه‌ ای است که فرد در بین مشتریان بالقوه خود با آن به یاد آورده می‌شود. اما باید در ارزش آفرینی حرفه ای باشید، اینجاست که بحث دانش و تخصص در میان می آید و مطالعه و یا کمک گرفتن از یک مشاور متخصص در زمینه برندینگ شخصی می تواند کارگشا باشد تا به شما نقشه راه را نشان دهد ما در این مقاله دید کاملی از پرسونال برندینگ خواهیم داد.

در کل، برندسازی شخصی یک تاثیر از پیش تعریف شده از توانمندی فرد در حل مسائل با استفاده از تجربه حرفه‌ای اش است.

اما همیشه اینطور نیست. وقتی که نوبت به ارزش آفرینی می‌رسد، برند شخصی‌تان می‌تواند افراد زیادی را جلب کند. مردم هنگام ایجاد راهبردهای بازاریابی، ساخت ویدیوهای انگیزشی یا نوشتن رمان تمایل دارند بر برند شخصی تمرکز کنند. آنها شخص را بیشتر به خاطر می‌آورند تا برندی که ارائه می‌کند.

به کسب و کارهای B2B و B2C فکر کنید که ارزش‌های احساسی را در کنار محصولات خود ارائه می‌کنند و مشخص است که نقش مدیر عامل بسیار مهم است، به صورت کلی در بحث برندینگ سعی بر شخصیت دادن به برند سازمان یا شرکت و یا شخصیت گرفتن برند شخصی می باشد، به عنوان مثال : جایگاه مستر تیستر را به عنوان یک شخصیت که عاشق غذا و تست غذا هست می شناسیم، تخصص و تمرکز بر روی معرفی غذا و رستوران هاست، در صورتی که جایگاه شخصی مثل کوروش حیدری بر پایه شخصی که در زمینه های دیجیتال مارکتینگ و برندینگ و کسب و کارهای اینترنتی متخصص هست ساخته شده است ، شخصیت داشتن برای برندی مثل علی بابا هم تا جایی اهمیت داشت که از تصویر شخصی که مانند علی بابا لباس پوشیده ، برای جایگاه برند خود استفاده کرد.

 

چرا ایجاد برند سازی شخصی الزامی است؟

هنگامیکه بحث اعتماد پیش می‌آید، شخص تمایل دارد که با آن شخص دیگر ارتباط برقرار کند. مردم ترجیح می‌دهند به انسان‌ها اعتماد کنند تا برند، چرا که برقراری رابطه‌ای عاطفی کمک می‌‌کند تا ارتباط بهتری برقرار کنیم.

 

این فواید برند سازی شخصی‌ یا پرسونال برندینگ را در نظر داشته باشید:

۱- کسب مهارت برای کار آفرین شدن و شروع یک کسب و کار (Building yourself as an entrepreneur)

در این مدل از پرسونال برندینگ، باید از رقبایتان پیشی بگیرید تا با دستیابی به فرصت‌های خوب پاداشتان را بگیرید.

 

۲- اینفلوئنسر شدن (Becoming an influencer)

برندسازی شخصی انگیزه‌ مد نظرتان را به شما می‌دهد چرا که شما را در اجتماعتان فردی منحصربفرد نشان می‌دهد. آنها به آنچه می‌گویید اعتماد می‌کنند و اجازه میدهند          تا بر ایشان تاثیر بگذارید. از همه مهمتر، برند شخصی‌تان در میان مخاطبانتان اعتماد ایجاد می‌کند و همین باعث ارزش آفرینی بیشتر برای اینفلوئنسر می‌شود.

 

 

۳- تقویت خودتان به عنوان یک کارمند بالقوه (Enhancing yourself as a potential employee)

دانشگاه ایالتی پی تکنیک کالیفرنیا در مطالعه خود دریافت که برند شخصی به کارفرما شناخت لازم را می‌دهد تا بین دیگر ارائه دهندگان خدمات یا محصولات یا دیگر کارمندان         تمایز قائل شود، و برای کارمندانی که بر روی برند شخصی خود کار کرده اند ارزش بیشتر و بالاتری قائل شود.

 

۴- بدست آوردن اعتبار برای سرمایه‌گذاری‌های پر ریسک پیش رو(Building your credibility for your upcoming ventures)

در زندگی واقعی، ایجاد برند شخصی این فرصت را به شما می‌ دهد تا کارتان را به شکل راهبردی بنا کنید، زیرا که اصل هدف کاری و در نتیجه تمام موارد لازم  (که همان پرسونال برندینگ است) را می‌دانید.

برند شخصی همان چیزی است که مردم درباره شما می‌گویند وقتی که در بین آنها نیستید. کریس داکر

 

برای برند سازی شخصی‌ از کجا شروع کنیم؟

خبر خوبی که باید بدانید این است که در دنیای امروز، تمام الزامات فنی برای ایجاد برند شخصی‌تان را دارید. فقط باید سخت، هوشمندانه و فداکارانه کار کنید.

 

۱– اول از همه، هنگام ایجاد برند سازی شخصی، باید برای بدست‌ آوردن تجربه کاری سخت کار کنید. برای موفقیت در این زمینه باید بنشینید و زمان مفیدی را صرف شناخت مفهوم برند کنید. شما باید ببینید به عنوان یک برند در حوزه کاریتان چه نوع فردی هستید. این فرآیند در نهایت کمکتان می‌کند تا بفهمید چه کسی هستید، چه ارزش‌هایی دارید و چه کسانی به شما نیاز دارند.

افکارتان درباره خودتان مهمتر از افکار دیگران درباره شما است.

 

۲- تعریفی از برندسازی شخصی داشته باشید. اگر فقط بخواهید از خودتان تعریف کنید، هیچ کس توجه نمی‌کند، هرگز نباید این کار را انجام دهید و برند سازی شخصی کمک می‌کند تا بر این مشکل غلبه کنید. شما باید به مردم بگویید که چگونه ارزش کارشان را بالا می‌برید. برند شخصی توصیف شغلی، علایق، ویژگی‌ها و دلیل متفاوت بودنتان از سایر رقبا را به شکلی ساده و کوتاه تعریف می‌کند. شما زودتر از بقیه مورد توجه قرار می‌گیرید.

 

۳- برای محتوای اشتراکی خود با دیگران هدف داشته باشید، هر کلمه آن مهم است. اشتراک گذاری محتوای بامعنی کمک می‌کند ارزش بهتری را برای دنبال کنندگان خود ایجاد کنید و ارتباط منطقی‌ و مرتبط‌تری با آنها ایجاد کنید.

 

۴- ارزش‌های خود را با ترکیبی از احساسات به افرادی ارائه کنید که به آن نیاز دارند. با این کار در بین علاقمندان جایگاه ویژه‌ای پیدا کنید. این کار به شما جایگاه منحصربفردی بین گروه ذی نفعتان می‌دهد.

 

۵- با برندهای قدرتمند دیگر ارتباط بگیرید، بویژه ارتباطات نزدیکی از اعضای خانواده، دوستان، همکاران یا هم دانشگاهی‌های خود را پیدا کنید که برند خود را تثبیت کرده‌اند.

 

۶- محتوای هدفمندی را ایجاد و به اشتراک بگذارید که باعث ارتباط شما و افراد حافظ منافعتان می‌شود.

 

مردم دنیا از طریق اینترنت با هم در ارتباط هستند و نحوه ارائه خودتان در اینترنت بسیار مهم است.

 

پرسش و پاسخ‌هایی درباره ایجاد برند شخصی‌

۱- آیا اسم خودتان را دارید؟

دامنه سایتی که دارید، شما را به عنوان برند نشان می‌دهد. اهمیت دارایی آنلاین را درک کنید و هر چه زودتر یک دامنه خریداری کنید. هر شخصی که می‌خواهد برند شخصی داشته باشد، باید تمرکز خود را بر وبسایت شخصی بگذارد.

 

۲- آیا وبلاگ دارید؟

برای برند سازی شخصی خود وبلاگ ایجاد کنید، هر هفته ۲ تا ۳ پست در آن بگذارید و بعد آنها را در شبکه‌های اجتماعی انتشار دهید. پست‌ها را درباره موضوعاتی بنویسید که شما را به افراد ذینفعتان ارتباط می‌دهد. در صورتیکه وبلاگی با خوانندگان فعال دارید، می‌توانید اطلاع رسانی کنید و آموزش دهید.

 

۳- آیا پروفایل و صفحه فیسبوک دارید؟

داشتن پروفایل فیسبوک خوب است، اما داشتن صفحه فیسبوک خیلی مهم است. فیسبوک شما را به شکل برند نمایش می‌دهد. بنابراین یک صفحه فیسبوک ایجاد کنید و از همکارانتان، خانواده و از همه مهمتر افراد ذینفعتان دعوت کنید تا صفحه شما را فالو کنند. فیسبوک پلتفرمی کارآمد برای نشان دادن خودتان است.

 

۴- آیا پروفایل توییتر دارید؟

حرفه‌ای‌ها بیشتر از توییتر استفاده می‌کنند تا افرادی را دنبال کنند که موضوعات مورد علاقه‌شان را به اشتراک می‌گذارند. داشتن پروفایل توییتر، این امکان را به شما می‌دهد تا با افرادی ارتباط برقرار کنید که برایتان مفید هستند و کمک می‌کنند تا برند شوید.

 

۵- آیا پروفایل لینکدین دارید؟

حرفه‌ای‌ها لینکدین را رزومه آنلاین می‌نامند. لینکدین هنگام ارتباط با دیگران، ظاهری حرفه‌ای به شما می‌دهد. همچنین می‌توانید به گروه‌ها ملحق شوید، به پرسش‌های لینکدین پاسخ دهید و شرکت کننده‌ای فعال باشید.

 

توجه: برای اینکه در حال ایجاد برند شخصی‌تان هستید، از عکسی استفاده کنید که قابل تشخیص و رسمی باشد. همچنین شما می‌توانید لوگوی شخصی‌تان را ایجاد کنید و هر جایی که برند شخصی‌تان را ارائه می‌کنید، از آن لوگو استفاده کنید.

 

نکات کوتاهی درباره ایجاد برند شخصی

  • وبسایت شخصی‌تان را با نام خودتان ایجاد کنید.
  • با استفاده از ابزارهای مدیریت رسانه‌های اجتماعی، در شبکه‌های اجتماعی دیده شوید.
  • از تجربه شخصی‌تان استفاده کنید و منحصر بفردی‌ خود را ارتقا دهید.
  • علاقه تخصصی‌تان را بشناسید و بر آن تسلط پیدا کنید.
  • دانشتان را به اشتراک بگذارید.
  • خود واقعی‌تان باشید.
  • ارتباطات قوی ایجاد کنید و یک  پایگاه داده داشته باشید.
  • عواطفی که باعث شکل گیری ارتباطات می‌شود، شناسایی کنید و از آنها استفاده کنید.
  • بر ارزش آفرینی تمرکز کنید.
  • هدفتان را مشخص و اولویت‌هایتان را تعیین کنید.
  • نظرات را در نظر بگیرید و تغییرات لازم را ایجاد کنید.
  • داستانتان را به اشتراک بگذارید.
  • بگذارید کارتان حرف اول را بزند.

 

نمونه‌های مشهور پرسونال برندینگ

استیو جابز: همیشه معیار کیفیت باشید. بعضی از افراد به کار کردن در محیطی عادت ندارند که فقط کار عالی مورد قبول است.

مارک زاکربرگ: مردم اهمیتی نمی‌دهند که شما چه می‌گویید، بلکه چیزی که می‌سازید برایشان مهم است.

جک ما: اگر تسلیم نشوید، باز هم فرصت دارید. تسلیم شدن بزرگترین شکست است.

جی کی رولینگ: هر چیزی ممکن است، اگر که جرئت انجام آن را داشته باشید.

 

افراد زیادی نمونه‌های واقعی از برندسازی شخصی را انجام داده‌اند. آیا هنگام اندیشیدن به این برندهای شخصی، برداشت یکسانی داریم؟

مردم به این هدف دست پیدا می‌کنند چون می‌نشینند، فکر می‌کنند و به پاسخ سوالاتی را پیدا می‌کنند که توانایی‌شان در حل مشکلات مردم را نشان می‌دهد.

اینفلوئنسرهایی مانند نیل پاتل، سام هرلی و گری واینرچوک با درک و توسعه روش‌های برندسازی شخصی، در دنیای اینترنت حکمرانی می‌کنند.

 

صفت‌های کلیدی برای ایجاد برند شخصی‌

  •  حرفه ای باشید:اهمیت حرفه‌ای بودن را درک کنید.
  • خوش بین باشید:مهم نیست که چند بار اشتباه کرده‌اید، سعی کنید که از آن اشتباهات درس بگیرید.
  • خودتان باشید: داستان‌های واقعی‌تان را به اشتراک بگذارید.
  • حامی باشید: از مردم بپرسید که آیا به کمکتان نیاز دارند و راهی پیدا کنید تا با آنها رشد کنید.
  • آگاه باشید: در جریان روند بازار باشید.

مشاوره توسعه کسب و کار اینترنتی

با تکیه بر دانش تخصصی بروز و تجربه +۹ سال در حوزه کسب و کارهای اینترنتی و اعتبار تاییده های بین المللی به توسعه کسب و کار اینترنتی خود فکر کنید

تظاهر برند شخصی در مقابل گوهر پرسونال برند واقعی

اول از همه بد نیست بدونیم دوران جدید واژه پرسونال برندیگ از کجا شروع شده.

سال ۱۹۹۷ شروع یک فاجعه و سیکل منفی در ادامه جستجوی من برای درک بهتره پرسونال برندینگ به مقاله آقای تام پیترز به نام

اولین مقاله پرسونال برندینگ دوران جدیدThe Brand Called You

رسیدم که برای مجله فست کمپانی نوشته بود آغاز دوران جدید و به نظر من مسیر غلط پرسونال برندینگ بود. خط فکری که روز به روز بیشتر انحراف معیارش مشخص شده. جالب ما انسان ها موجودات عجیبی هستیم سال ها قبل به این فکر افتادیم که نام های تجاریمون برای اینکه به مخاطبین نزدیک تر باشند و تاثیر بهتری بگذارند باید شاخصه های انسانی داشته باشند باید شخصیت ، هدف و وجه های تیز فردی داشته باشند به به شکل کاملا احمقانه ای چند سال بعد به این نتیجه رسیدم که خودمون باید به شکل برند های تجاریمون باشیم تا تاثیر گذار و به یاد ماندی باشیم!

پارادکس فریبگونه مایوپیایی

مگر میکلانژ ،چگوارا، محمد علی کلی، سعدی ، چارلی چاپلین یا سقراط یا حتی کوروش بزرگ از تکنیک های پرسونال برندینگ استاد قرمز پوش استفاده می کردند؟

یادمون نره انسان ها به اندازه کافی از همدیگه متمایز هستند در حقیقت باطنی که نیاز به تمایز های ظاهری نیست !

دقیقا موج جدیدی از مقالات کتاب ها و ژورنال های تخصصی در این باب شروع به انتشار کردند تا جایی که با سونامی سوشال مدیا این روزها همه یک رنگ بک گراند و لوگوی اسمشون رو دارند و با گفتند چند جمله تکراری و ظاهری به ظاهر خاص تلاش مفلصانه و بدون آگاهی خودشون رو برای دیده شدند می کنند،

 

اما واقعا برند شخصی چیست؟

و چطور می تونیم درست تاثیرگذار باشیم و ماندگار در ذهن ها و قلب ها؟

یک نکته بسیار مهم : به قول جناب امید ملائکه عزیز فرقی هست بین انگشت شمار بودن با انگشت نما بودن !

فرقی است بین تاثیرگذار بودن و جلب توجه کردن ، این روزها خیلی ها رو می بینید که در شبکه های اجتماعی میلیون ها فالور دارند و بسیار دیده می شوند به واسطه حواشی ، اخبار و …

اما حس ما نسبت به اون ها چیه؟ چند سال آینده در ذهن ها باقی می مانند؟ آیا در قلب ما جایگاهی دارند؟ آیا با کار هاشون زندگی انسان ها رو بهتر کردند ؟

بیاید یادبگیریم شاخص یک برند شخصی موفق لزوما تعداد دنبال کنندگان شما نیست بلکه جایگاهی و تاثیر که شما در زندگی افراد ایجاد می کنید! من به شخصه قائل به این هستم که هدف اصلی برند شخصی نباید پول بیشتر یا فروش بیشتر باشه ، هرچند که این امر تاثیر ثانویه یک برند قوی هست بلکه باید شما در جستجوی خلق ارزش ماندگار و تاثیر گذار در زندگی مخاطبینتون باشید.

خوب حالا یک پیش درآمد کلی در مورد برند شخصی داشتیم بد نیست بریم سراغ این بحث کمی تخصصی تر.

یادمون باشه ساختار ذهن ما به دنبال فرآیند های پیچیده و چند بعدی است در صورتی که خیلی از مواقع پاسخ مشکل ما فقط یک راه حل ساده دارد اما با مسیری سخت ، مسیر سخت در واقع  تعهد هروز ما برای انجام همان کاره ساده است که باعث ایجاد شاهکار می شود ، بدون تحمل مشکلات و صبر نمایان کردن گوهر وجودی امکان ندارد ، به همین دلیل که من دوست داشتم پیش درآمد برند شخصی رو با این توضیحات آغاز کنم که یاد بگیریم چطور می تونیم بعد از یادگیری دیجیتال مارکتینگ و بازاریابی محتوا یک برند قوی در هسته مرکزی فعالیت هامون خلق کنیم،

 

موفقیت در برند شخصی ۲ بخش دارد :

  • خلق ارزش شخصی شما

  • استمرار حضور و ارتباط گرفتن

اما سختی کار تکرار این ۲ اصل ساده در گذر زمان ، رویدادها و مشکلات هستند که ساخت برند شخصی رو دشوار می کنند!

نکته بعدی که به نظر باید بهش اشاره کنم در موضوع برند شخصی اینکه با توجه به برهه زمانی که ما درش زندگی می کنم تقریبا می تونم به جرات بگم بهترین زمان از نظر سهولت ایجاد برند شخصی است ، چرا که تا همین ۱۰۰ سال پیش یک فرد باید برای ساخت برند شخصیش ۵۰ سال تلاش می کرد تا شاید برابر می شد با چیزی که ما می تونیم در ۵ سال بسازیم! به سختی های که داوینچی ، ونگوگ  ، موتزارت یا برادران رایت کشیدند برای ساخت برند شخصیشون فکر کنید، این مدل ذهنی به شما کمک می کنه این مسیر رو با قدردانی و صبر بیشتری طی کنید ، امیدوارم شما جزو کسانی باشید که در آینده با خلق برند شخصیشون دنیا رو جای بهتری برای زندگی کردن همه موجودات می کنند!

خوب حالا بریم سراغ جزئیات کار

4 گام برای ساخت برند شخصی

پرسونال برندینگ تخصصی

  • هدف خودتون رو مشخص کنید ، گوهر تراشی ! Self Awareness

    1. پاسخ به چرایی های اصلی ؟
    2. سبک زندگی یا سبک کاری ؟
    3. خودشناسی
  • استراتژی برند شخصی رو مشخص کنید!

    1. وجه تمایز تو کجاست ؟ USP
    2. نقطه طلایی خودت رو پیدا کن ! (ایده خوب ، توانمندی : تخصص ، تجربه ، نیاز بازار)
    3. راوی داستان خودون باشید ، مستند خودتون رو صادقانه بسازید
    4. ابزارها : لوگو ،رنگ ، مدل صحبت ، کلمات پر تکرار ،
    5. اشتیاق واقعی
    6. مثلث برمودا : تظاهر ، تصویر سازی ، تقلید
  • به ارتباطات با مخاطبین عمق بدهید

  • مستمر و پیوسته حرکت کنید!

 

هدف پرسونال برندینگ شما چیست ؟ 

در اولین قدم باید به چند سوال مهم پاسخ بدید! می خواهید چه تاثیری در دنیا بگذارید ، میراث شما چه چیزی خواهد بود، اگر قصد قدم گذاشتن به دنیای بزرگان پرسونال برندینگ رو دارید من صفحات تاریخ رو به شما پیشنهاد می کنم ، مثل ورزشکاری که قصد شروع داره از همون اول برای قهرمان جهان شدن قدم بردارید و نه مسابقات محلی شهر و روستا ، چرا که شما در ابتدا بی رقیب و متمایز به دنیا اومدید پس خلق کنید ارزش و ایده های خودتون رو که دنیا رو جای بهتری می کنه از اون چه به شما داده شد.

پس اول بنویسد هدف شما چیه در مسیر زندگی حرفه ای تون ! در قالب یک جمله ساده و البته صادقانه.

برای مثال من هدفم اینکه : کمک کنم به افراد و کسب و کار ها تا بتونند از طریق خلق ارزش واقعی هم برای مشتریانشون و هم خودشون سود آوری کنند اون هم از طریق رابطه صادقانه و دانش تخصصی!

اینجاست که اول باید خودتون رو خوب برسید کنید آرمان ها ، اهداف ، رویا هاتون اینکه چه کسی هستید بیشترین تاثیر رو داره روی اینه چه چیزی می خواهید ، پس آگاهی به خود یا همون خود شناسی اولین قدم برای درک بهتره چیزی که شما می خواهید.

 

استراتژی پرسونال برند شما

وقتی فهمیدیم کجا هستیم و کجا می خواهیم برویم تازه می تونیم نقشه مسیر حرکت رو بکشیم و برنامه ریزی کنیم ، سند استراژی پرسونال برند در واقع همان چگونگی و نقشه رسیدن به هدف ماست در طول زمان، مثل دنیای فیزیکی ما برای رسیدن به یک مقصد هزاران راه وجو داره!اما شما باید راه درست و مخصوص خودتون رو پیدا کنید، اول بررسی کنید که چه شاخص کلیدی دارید که دیگران رو جلب می کنه ؟ چرا نسبت به بقیه افراد در اون حوزه شما باید دیده شوید ؟

در واقع شما در این مرحله باید USP  خودتون رو یا همون پیشنهاد ویژه شخصی خودتون رو به وجود بیاورید. البته من توی دوره های تخصصی خودم کامل به این موضوع می پردازم ولی در اینجا برای طولانی تر نشدن آموزش به این حد اکتفا می کنم.

باید در جستجوی نقطه طلایی پرسونال برندینگ خودتون باشید ، شما به چه چیزهایی علاقه مندی دارید؟ در چه زمینه ای تخصص و تجربه مفیدی دارید که به دیگران می تواند کمک کند؟ چه ایده جدید انقلابی دارید ؟ چه منابعی در اختیار دارید ؟ بازار و نیاز مخاطبین هدف امروز شما چه چیز هایی هست؟ اشتراک جواب این سوالات قطعا نقطه طلایی برند شخصی شماست اون موردی که باهاش می تونید زندگی خودتون و مخاطبینتون رو تغییر بدید در جهت مثبت

حالا که دانه های باور ، هدف و خلق ارزش رو کاشتید و با نگاه استراتژیک و تخصصی بهش ابیاری کردید وقتش رسیده گلدان برند شخصیتون رو زیبا کنید و چشم نواز ، با استفاده از المان های بصری ، شنیداری و رفتاری تا بتونید سریع تر و تخصصی تر در ذهن مخاطبتون ثبت بشید ،

فراموش نکنید همون طوری که قبلا اشاره کردم اگر موارد اول رعایت نشه و فقط صرفا به المان ها کلامی یا رنگ لوگو بسنده کنید مثل یک گلدان تو خالی و بدون حیات خواهید بود مسخره و بی فایده.

در مسیر هروز باید برای رشد خودتون و دیگران در اون مسیر مشتاق باشید و لذت ببرید از مسیر، بدون اشتیاق واقعی این امر ممکن نیست ، چرا که ساخت یک برند قوی و تاثیر گذار شخصی بسیار نیازمند زمان و تلاش و هزینه است پس باید واقعا عاشقانه در این مسیر قدم بگذارید تا سختی هایش شما رو از پا در نیاره!

تنها را اشتیاق و لذت بردن از مسیر حرکت است و نه خود هدف! در واقع خود هدف اصلی در مسیر بودن هستش ، البته از اونجایی که خیلی عرفانی می شه تفسیر این دیگاه فعلا از بسط دادن این موضوع می گذریم.

فقط مراقب مثلث برمودا پرسونال برندینگ باشید

در تجربه و تحقیقات من توی حوزه برند شخصی متوجه شدم ۳ آفت اصلی وجود داره که برند شخصی و خودتون رو با هم نابود می کنه و بسیار رایج هستش!

۳ تا ت که تباه می کنه برند شما رو !

  1. تظاهر
  2. تصویر سازی غیر واقعی
  3. تقلید

اگر واقعی نباشید چه تظاهر کنید و چه بزرگ نمایی مخاطبین در بلند مدت دست شما رو می خوانند و به ورطه فراموش سپرده خواهید شد ، و اما تقلید به نظر من تقلید بزرگ ترین دام در هر حوزه ای هست به ظاهر بسیار سودمند اما در باطن بسیار مخرب.

«خلق را تقليدشان برباد داد           اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد» .مولانا بزرگ

 

به ارتباط خود با مخاطبین عمق بدهید

بعد از اینکه توانستید با عده محدود و اولیه مخاطبین ارتباط بگیرید مهم ترین اقدام اینه که ارتباط معنا دار ، درست و عمیقی با این افراد برقرار کنید، چرا که هرچه ضریب تاثیرگذاری شما روی تعداد افراد کمتری بیشتر باشد بهتر از اینه که ضریب تاثیرگذاری شما روی تعداد افراد بیشتری کمتر باشد! در این مرحله شما با داشتن یک استراتژی قوی و استفاده از بازاریابی محتوایی می تونید به مخاطبینتون نزدیک تر بشید . در واقع مهم تعداد افرادی نیست که شما روشون تاثیر می گذارید مهم عمق تاثیری هست که روی اون ها می گذارید ، این رو در نظر داشته باشید که با رشد دانش تخصصی و ابزار های بازاریابی همچنان تاثیر گذار ترین کانال تبلیغاتی Word of mouth یا همون توصیه کردن افراد به همدیگه هستش، پس شما با یک تیر ۲ نشان رو می زنید. با مخاطبینتون ارتباط بگیرید پاسخشون رو بدید ، بهتر درکشون کنید نیاز هاشون ، بیشتر بشناسیدشون و … . البته این رو باید بدونید که شناخت کانال درست و پیام درست برای ارتباط گرفتن با مخاطبین بسیار اهمیت داره و یکی از مهم ترین مواردی که باید بهش آگاهی داشته باشیم اینکه چطور می تونیم با پیام های واقعی و تاثیرگذار خودمون در ارتباط با مخاطبین بهشون نزدیک تر بشیم و عمیق تر با درگیر بشن.

 

استمرار آخرین زمزمه یک پرسونال برند موفق

باید دیده شوید و باشید به صورت مستمر تا حضورتان تثبیت پیدا کند ، چقدر هنرمند یا کسب و کار موفق سراغ دارید که یک دوره بسیار درخشیدند و بعد دیگر خبری ازشون نشد؟ خوب فکر کنید؟

دلیل سخت بودن پیدا کردن این مورد اینکه ما انسان ها ذاتا فراموش کار هستیم و به ویژه در دنیای امروز که همه چیز در مسیر جلب نظر ما است بسیار سخت به یاد می آوریم فراموش شده ها رو !

باید تا زمانی که زنده هستیم و نفس می کشیم حضوری پرنگ و تاثیرگذار داشته باشیم ، تکرار بصری و سمعی در کنار استمرار فعالیت در زمان های مختلف مهم ترین دارایی شماست.

به قول سامورایی ها تنها چیزی که یک فرد قوی رو قهرمان می کنه استمرار و انضباط در انجام تلاش پیوسته هستش ، پس باید حضور داشته باشید با کیفیت توضیح داده شده در بالا و همواره تلاش کنید که باشید.

من این بخش رو با ۲ نقل قول تمام می کنم :

اول از کتاب ۴۸ قانون قدرت از رابرت گرین : به هر قیمتی از دیده شدن و در توجه بودن دفاع کنید

دوم : گفته می شه پیکاسو هر از چند گاهی برای اینکه فراموش نشه تابلو هایی ضعیف تر از معمول می کشید که اسمش از سرزبان نیوفته!

حتی نقل که بزرگان دوران قدیم شایعه هایی از خودشون سر زبان ها می انداختند که در ذهن مردم بمانند ، یا بقول خودمون بازاریابی وایرال مارکتینگ می کردند اساتید برای آگاهی از برندشون .

خوب حالا که کلیات رو می دونید باید سفر خودتون رو شروع کنید سفر ساخت برند شخصی شما اول از درون و سپس با تکنیک های بیرونی و تخصصی کامل می شه برای همن من می خوام بهتون ۱۰ کتاب و منبع خوب هم معرفی کنم تا درک و بینش بهتری نسبت به تکنیک های پروسنال برندینگ و نمونه ها موفق در دنیا داشته باشید پس در ادامه همراه من باشید که این کتاب ها رو معرفی کنم ، البته من نمی دونم چند جلد از این ها ترجمه شده و منبع اصلی رو معرفی می کنم با نویسنده .

 

۱۰ کتاب مهم پرسونال برندینگ

  1. Personal Branding For Dummies – برند شخصی برای تازه کارها Personal Branding For Dummies – برند شخصی برای تازه کارها
  2. BrandingPays: The Five-Step System to Reinvent Your Personal Brand – از Karen KangBrandingPays: The Five-Step System to Reinvent Your Personal Brand – از Karen Kang
  3. Branding Yourself: How to Use Social Media to Invent or Reinvent Yourself – از Erik DeckersBranding Yourself: How to Use Social Media to Invent or Reinvent Yourself – از Erik Deckers
  4. Reinventing You, With a New Preface: Define Your Brand, Imagine Your Future – از Dorie ClarkReinventing You, With a New Preface: Define Your Brand, Imagine Your Future – از Dorie Clark
  5. Building a StoryBrand: Clarify Your Message So Customers Will Listen – از Donald MillerBuilding a StoryBrand: Clarify Your Message So Customers Will Listen – از Donald Miller
  6. The Breakthrough Speaker: How to Build a Public Speaking Career – از Adam Smiley PoswolskyThe Breakthrough Speaker: How to Build a Public Speaking Career – از Adam Smiley Poswolsky
  7. Talk Triggers: The Complete Guide to Creating Customers with Word of Mouth – از Jay Baer and Daniel LeminTalk Triggers: The Complete Guide to Creating Customers with Word of Mouth – از Jay Baer and Daniel Lemin
  8. This Is Marketing: You Can’t Be Seen Until You Learn to See – از Seth GodinThis Is Marketing: You Can’t Be Seen Until You Learn to See – از Seth Godin
  9. Influencer: Building Your Personal Brand in the Age of Social Media – از Brittany HennessyInfluencer: Building Your Personal Brand in the Age of Social Media – از Brittany Hennessy
  10. Made to Stick: Why Some Ideas Survive and Others Die – از Chip Heath and Dan HeathMade to Stick: Why Some Ideas Survive and Others Die – از Chip Heath and Dan Heath

خوب اگر می خواهیم به صورت آکادمیک یک موضوعی رو بررسی کنیم معمولا اول تکس بوک های مرجمع معرفی می شن بعد تاریخچه و تحولات اون حوزه و در نهایت برای دید بهتر باید کیس استادی ها یا همون نمونه ها موفق تحقیقی رو در دنیا بررسی کرد ، برای همین می خوام بهتون مهمترین افرادی که در حوزه های متفاوت در زمان معاصر ما تاثیر گذار بودن و برند شخصی بسیار قوی رو داشتند بهتون معرفی کنم.

 

نمونه های موفق پرسونال برندینگ

  • ریچارد برانسون افسانه ای – گروه تجاری ویرجین
  • گری وی دوست داشتنی – وینر مدیا
  • اپرا وینفری تاثرگذار – اپرا شو
  • ایلان ماسک خلاق – تسلا ، اسپیس ایکس ، پی پال ، …
  • استیو جابز پر حاشیه – اپل
  • سر الکس فرگوسن کاریزماتیک – مربی تیم فوتبال منچستر یونایتد
  • دوین جانسون ( راک ) قدرتمند – بازیگر ، کشتی گیر ، کارآفرین
  • آرنولد شوارتزنگر خیره کننده – ورزشکار ، بازیگر ، سیاستمدار
  • بانو ایران درودی عزیز – نقاش ، نویسنده ، شاعر
  • عباس کیارستمی بزرگ – کارگردان ، فیلم نامه نویس ، تهیه کننده
  • استاد شجریان به یاد ماندنی – استاد آواز و دستگاه سنتی
  • و همه اساتید و تاثیرگذاران بزرگ ایران و جهان که ردپایشان در تاریخ به جا مانده است
  • جای شما اینجا باید رزو شود!

من سعی کردم در لیست بالا به اختصار از تاثیرگذاران حوزه های مختلف داخلی و خارجی معاصر نام ببرم که بتونید درک بهتری از برند شخصی داشته باشید، خیلی وقت ها ما با شناخت صحیح نمونه ها موفق یا همون کیس استادی ها خوب می تونیم مسیر اون ها رو بررسی و تحلیل کنیم ، من برند شخصی رو فلان تاثرگذار آنلاین یا تیستر غذا یا فلا کارآفرین که چند شعبه بستی فروش دارد نمی دونم از نظر بنده حقیر برند شخصی باید خلق ارزشی بزرگ و واقعی بکند که ماندگار باشد شاید میراث مک دونالد باقی مانده باشد اما هرگز با استیو جابز قابل مقایسه نیست! شاید کمی ایده آل گرایانه باشد اما قدرت دانش تخصصی برندینگ و تبلیغات در صورتی که در جهتی به غیر از خلق ارزش برای دیگران استفاده شود هیچ ارزشی ندارد و در انتها به همه آسیب می زند ، اینجا قبل از ادامه بد نیست تویتی که چند وقت پیش کردم رو براتون برای جمع بندی این بخش بگذارم.

.

به نظر من ۲ گروه انسان در دنیا وجود دارند

گروه اول:

از خودشون برای منفعت رسوندن به دیگران استفاده می کنند

گروه دوم:

از دیگران برای منفعت رسوندن به خودشون استفاده می کنند

حالا اینو چرا گفتم، اگر دسته دوم هستید لطفا به دنبال پرسونال برندینگ نباشید

چون نفعی برای دیگران نداره تازه آخرش برای خودتون هم بسیار خطرناک می شه!

 

و اما درد و دل ، چرا اساتید برند سازی شخصی در دانشگاه ها و یا مشاورین برتر خودشون نتوانستند برند های بزرگ و ماندگاری داشته باشند؟ این بزرگترین فریبی هست که در سیستم های آکادمیک دانشجو ها می خورند ، من خودم در هم در دوره کارشناسی ارشد مدیریت کسب و کار این واقعیت رو ندیدم و فریب ظاهر زیبا و به ظاهر قانع کننده استراتژی های برند سازی شدم ، اما خوب دقت کنید صداقت و شفاف بودن بهترین سلاح شما برای برند سازی شخصی هستند ، کسانی که زندگی دیگران رو بهتر می کنند نه تنها در دوره خودشون بلکه در دل تاریخ ها ثبت و به یادگار می مانند!

خیلی دوست دارم برند سازی شخصی رو با این شعر تمام کنم !

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز ، مرده ان است که نامش به نکویی نبرند!

استاد پرسونال برندینگ شیخ سعدی شیرازی.

با این 8 نکته اینفلوئنسر موفقی خواهید شد

با این 8 نکته اینفلوئنسر موفقی خواهید شد

اینفلوئنسر

 ۸Steps To Become An Influencer :و ۸ گام که چگونه اینفلوئنسر شویم

امروزه، هر شخص و کسب و کاری تلاش زیادی می‌کند تا اینفلوئنسر شود. این یک ضرورت است. محققان با بررسی‌هایشان قدرت اینفلوئنسرها را اثبات کرده‌اند.
تبدیل شدن به اینفلوئنسر رسانه‌های اجتماعی، فقط به معنی داشتن میلیون‌ها فالوور در یک شبکه اجتماعی نیست بلکه به معنی ارتباط داشتن با یکایک آنها است. قطعا باید با هر کدام از این فالوورها شبکه سازی کنید. زیرا وقتی با هر شخص ارتباط برقرار می‌کنید، او راجع به شما با دیگران صحبت می‌کند.
اینفلوئنسرها خودشان هستند، چون منحصربفردند.
اینفلوئنسر شدن آسان نیست، مگر اینکه منظم، متعهد و مسئول باشید. بسیاری از اشخاص و کسب و کارها تلاششان را کرده‌اند، اما خیلی از آنها به هدفشان یعنی اینفلوئنسر شدن نرسیده‌اند، اگر از ترفند های اینستاگرام خیلی اطلاع ندارید بد نیست مقاله آموزش ترفند های اینستاگرام که باید بدانید را مطالعه کنید.
آنها برخی از کارها را درست انجام داده‌اند و برخی را هم نه. پس از تحقیق و بررسی زیاد، این ۸ گام را جمع آوری کردم که برای حرکت در مسیر درست دستیابی به هدف اینفلوئنسر شدن باید طی کنید.
 
 
 

۱. بازار هدف و تخصصی تان را بشناسید

برای اینکه بازار هدفتان را از لحاظ روانی بشناسید، باید شخصیتشان را بررسی کنید و به این ده سوال پاسخ دهید.
علایقتان را مشخص کنید و به دنبال افرادی باشید که همین علایق را دارند و به دنبالشان هستند.
مخاطب هدفتان را از شبکه‌های اجتماعی پیدا کنید و شروع به ایجاد دنبال کننده (فالوورها) و دنبال شونده (فالویینگ‌های) باکیفیت کنید.
بررسی کنید که اینفلوئنسرهای سایر شبکه‌های اجتماعی چه چیزهایی را به مخاطبانشان ارائه می‌کنند و نیازهای بازار تخصصی و هدفتان را بررسی کنید.
شما نمی‌توانید در میدان رقابتی که نامش بازار است، همه را در نظر بگیرید. شاید اغراق به نظر برسد اما رقابت در بازاری با جمعیت زیاد خیلی سخت‌تر از رقابت در بازاری منحصر بفرد و خاص است.
هنگامیکه برای گروه خاصی از مردم کار می‌کنید، بهتر تمرکز و تعامل می‌کنید و واکنش بهتری هم دارید.
قطعا همین موضوع باعث می‌شود که روانشناسی دقیق گروه هدفتان را بشناسید. این کار باعث پیوندی میان شما و بازارتان و بالا رفتن کیفیت عملکردتان می‌شود.
در نهایت، اعتماد جلب می‌کنید و مثل سام هرلی صدها هزار فالوور در توییتر بدست می‌آورید.همچنین اگر صاحب کسب و کاری هستید و هدف از اینفلوئنسر شدنتان رونق کسب و کارتان است بد نیست مقاله تاثیر شبکه های اجتماعی بر سئو وبسایت را مطالعه کنید و کسب و کارتان را متحول کنید.
پس از تعریف بازار تخصصی و هدفتان، کار بعدی که باید انجام دهید این است که به آنها آنچه که می‌خواهند ارائه کنید.
نکته اصلی: بر بازار هدفتان تمرکز کنید و تخصصی عمل کنید.
 
 
 
 

۲. علایق مخاطبان خود را بشناسید.

گوش به زنگ و هشیار باشید، شروع به بررسی شبکه‌های اجتماعی کنید تا بفهمید مخاطب هدفتان درباره چه چیزهایی صحبت می‌کنند.
وقتی متوجه علایق و دغدغه‌هایشان شدید، می‌توانید یک استراتژی محتوا تنظیم کنید که نیازهایشان را برآورده می‌کند.
اگر بخواهیم استراتژی محتوا تعریف کنیم، چنین چیزی می‌شود:
«استراتژی بازاریابی برای تولید محتوا یک کار تخصصی برای پوشش بخش‌های مختلف محتوا، از جمله : نیاز سنجی ، سگمنت بندی مخاطبین هدف، ایجاد و برنامه ریزی تقویم محتوایی بر اساس مخاطبین هدف ، اصلاحات، بررسی‌ها، مقدمه، برآورد، ارزیابی، ایجاد، مدیریت و نظارت است.»
برای درک بهتر شروع به خواندن پست‌هایی کنید که اینفلوئنسرهای بازار هدفتان منتشر کرده‌اند. آنها ایده‌های بهتری در این باره به شما می‌دهند که بازار هدفتان تمایل به مصرف چه نوع محتوایی دارد.
وبلاگ یا وبسایت خودتان را ایجاد،  و شروع به ارائه محتوای کیفی کنید و گاهی برای وبلاگ و بسایت‌های دیگران هم مطلب بنویسید (Guest Posting ) و به گرفتن لینک بیلدینگ خارجی برای سئو وبسایتتان کمک کند اگر اصول آن را نمی دانید کافیست مقاله ما را بخوانید.

انواع مختلف محتوا :

انواع مختلف محتوا مانند: پست وبلاگ، اینفوگرافیک، پادکست، ویدیو و غیره را ایجاد کنید. این کار کمک می‌کند تا محتوایتان را چند منظوره کنید و با اطلاعاتی که به اشتراک می‌گذارید، ارزش آفرینی کنید.
از محتوای بصری هم استفاده کنید تا فالوورهای بیشتری را از جامعه هدفتان جذب کنید. بنابر تحقیق ونگاگ در دسامبر ۲۰۱۶، ۳۰۰ بازاریاب آنلاین در سال ۲۰۱۵ بررسی شدند، ۴۱ درصد از بازاریابان گفتند که بیش از ۹۰ درصد محتوایشان، مولفه‌های بصری داشتند. در سال ۲۰۱۶، این رقم تا ۵۳ درصد افزایش یافت. این افزایش ۱۲ درصدی فقط در یک سال، نشان دهنده این واقعیت است که بیشتر بازاریابان بر اهمیت گنجاندن عناصر بصری در پست‌هایشان توجه دارند.
نکته: ساخت محتوای ویدیویی یکی از راهبردهای تعاملی جدید در میان اینفلوئنسرها و بازاریابان است.حالا که محتوایتان آماده است، قدم بعدی این است که چگونه به مخاطبان دست پیدا کنیم.اگر با پیاده سازی و اجرای استراتژی بازاریابی برای کسب و کار و یا اینفلوئنسر شدنتان نیاز به راهنمایی دارید کوروش حیدری مشاور دیجیتال مارکتینگو متخصص تایید شده بین المللی می تواند در این امر به شما کمک کند

نکته اصلی: برای بازار هدفتان محتوا ایجاد کنید، نه خودتان.

 

 

۳. خودتان را در شبکه‌های اجتماعی، اینفلوئنسر نشان دهید.

در مجموع، ۲ میلیارد و ۴۶۰ میلیون نفر در شبکه‌های اجتماعی حضور دارند. برای دستیابی به مخاطب هدفتان، بعد از طراحی وبسایت خلاقانه، استفاده از شبکه‌های اجتماعی نیز یک روش عالی یا دومین روش عالی به حساب می آید.
خودتان را در شبکه‌های اجتماعیه مورد استفاده مخاطبانتان نشان دهید. کاری کنید که به خصوص در توییتر و لینکدین، پروفایلتان را بهتر دنبال کنند.
لازم نیست که در همه شبکه‌های اجتماعی حاضر و فعال باشید، اما باید در آن شبکه‌هایی باشید که مخاطبان هدفتان هستند.
در ادامه تعدادی از تحقیقات اصیل در این زمینه را مشاهده می‌کنید:

جمعیت‌های مختلف از فیسبوک استفاده می‌کنند.
توییتر مخاطبان تحصیلکرده و جوانتری دارد.
کاربران اینستاگرام بیشتر نوجوانان و بزرگسالان هستند.
کاربران لینکدین درآمد بیشتر و تحصیلات بالاتری دارد.

با استفاده از ویدیو، تصاویر، اینفوگرافیک و پادکست، پست‌هایتان در شبکه‌های اجتماعی و همچنین محتوایتان در وبسایت را قابل قبول‌تر کنید.
همیشه برای استفاده از شبکه‌های اجتماعی راه‌های بیشتری به غیر از پست کردن ایده‌ها و محتوا وجود دارد. هدف اینفلوئنسر برای استفاده از شبکه‌های اجتماعی، ایجاد یک اجتماع است.
شبکه‌های اجتماعی و سئو و بهینه سازی وبسایت از طریق ایجاد ترافیک ارگانیک، فرصت خیلی خوبی را برای هر شخصی بوجود می‌آورد تا با مخاطبانتان شبکه سازی کند. ارتباط بر قرار کردن در شبکه‌های اجتماعی بسیار راحت است و باید از این مزیت استفاده کنید تا منفعلانه یا فعالانه مخاطبان خود را پیدا کنید.
مثال: طبق بررسی که ادویک انجام داده، اینستاگرام به خاطر راحتی که از نظر ایجاد، اشتراک گذاری و تعامل با محتوای بصری دارد، اخیرا تبدیل به پلتفرم خوشنامی در حوزه بازاریابی اینفلوئنسری شده است.

پس از اینکه در شبکه‌های اجتماعی وارد شدید، زمان صحبت کردن است.

نکته اصلی: خودتان را مانند اینفلوئنسرها نشان دهید و محتواهای جدید خود را به اشتراک بگذارید.

 

 

۴. اینفلوئنسرها تعاملات واقعی آنلاین دارند.

همه ما اشتباه مشابهی را انجام می‌دهیم و تعامل عمیقی با جامعه هدف خود در شبکه‌های اجتماعی برقرار نمی‌کنیم.
اینفلوئنسرها با تمام وجود در شبکه‌های اجتماعی تعامل می‌کنند. شما باید شروع به گفت و گو کنید و ارتباط برقرار کنید.و برندینگ شخصیتان را ایجاد کنید برندی مخصوص به خود شما.
گری واینرچوک، کارآفرین و اینفلوئنسر آمریکایی، هر روز به طور ثابت، ۲ ساعت را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذراند تا پاسخ مخاطبان خود را بدهد و با اکثر آنها تعامل کند. به همین دلیل است که او را در جایگاه آموزش می‌بینیم.
تایید کردن تنها نوع تعامل نیست که شما را اینفلوئنسر می‌کند. به کار جدیدتری فکر کنید.
یک گروه فیسبوک درست کنید یا به گروه‌های فیسبوکی بپیوندید که می‌توانید با مخاطبتان گفت و گوی یک به یک داشته باشید. یک فهرست توییتر درست کنید و پروفایل‌های هدفمند را به آن اضافه کنید. برای مثال، فهرستی از اینفلوئنسرها درست کنید که این امکان را به شما می‌دهد که پروفایل‌های درون فهرست را دنبال کنید و درباره آنها اطلاعات کسب کنید.
در گروه‌های لینکدین عضو شوید و محتوایتان را با آنها به اشتراک بگذارید.
پرسشنامه‌ای را درست کنید و با بازار هدفتان به اشتراک بگذارید. ببینید برای به هیجان آوردن آنها چه کارهایی می‌توانید انجام دهید.
عضو سایت‌های پرسش و پاسخ مانند Quora شوید، به دنبال موضوعات مرتبط بروید و شروع به پاسخ دهی به سوالات کنید. در پاسخ‌هایتان، به پروفایل‌های اجتماعی، وبلاگ و وبسایت‌های خود لینک بدهید و همزمان پاسخ‌های دریافتی را دنبال کنید.
این کار باعث ایجاد آگاهی از حضورتان می‌شود، زیرا دائما در حال تعامل با جامعه هدفتان هستید.
برای تاثیر گذاری بر بلاگرها، طراحان، بازاریابان یا هر شخص دیگری در بازار هدفتان، باید محتوای جذابی را با آنها به اشتراک بگذارید تا مشارکت بیشتری بدست آورید، می‌توانید گفت و گویتان را از همین حالا شروع کنید.
محتوا به شکل منفعلانه تعامل می‌کند، اما با این وجود همیشه موثر است. محتوا باعث می‌شود که مخاطبانتان بدانند که به نیازهایشان توجه می‌کنید و همین به برقراری رابطه‌ای دوستانه با بازار هدفتان کمک می‌کند.
در مصاحبه‌ای از سام هرلی، یکی از موفق‌ترین اینفلوئنسرهای بازاریابی، به عنوان یکی از صمیمی‌ترین اینفلوئنسرهای دیجیتال مارکتینگ در دنیا نام برده شد ، احتمالا پس از خواندن این مصاحبه او را دنبال می‌کنید، چون با او احساس صمیمیت خواهید کرد.
گزینه بعدی که باید در نظر بگیرید، خوش برخورد بودن است.

نکته اصلی: به مخاطبانتان اجازه دهید تا به شما کمک کنند، اینفلوئنسر شوید. فقط با آنها صحبت کنید.

 

 

۵. اینفلوئنسرها خوش برخورد هستند.

خوش برخورد بودن باعث ارتقایتان به عنوان اینفلوئنسر می‌شود.
فکر می‌کنید چرا اینفلوئنسرهایی مانند سام هرلی، چنین مخاطب گسترده‌ای دارد؟
با اینکه مخاطبانش هر روز به سرعت در حال افزایش هستند، باز هم طوری رفتار می‌کند که فالوورهایش به او نزدیک شوند. این باعث حسن نیت در بین مخاطبان هدفتان می‌شود.
شما باید برای فالوورهایتان وقت بگذارید و به سوالاتشان پاسخ دهید. علایقشان را حمایت کنید و پیشنهادهایشان را بپذیرید. و همه جا به نظرات، دایرکت‌ها و منشن‌ها پاسخ دهید.
هنگامیکه شخصی در وبسایت نیل پتل نظر می‌گذارد، او به تمام نظرات پاسخ می‌دهد. خواندن نظرات و پاسخ دهی به آنها موجب اثر مثبتی بر ذهن مخاطبانتان می‌شود.

نکته اصلی: برای اینفلوئنسر شدن باید به مخاطبانتان احترام بگذارید.

 

 

۶. برای اینفلوئنسر شدن بر سایر اینفلوئنسرها تاثیر بگذارید.

با اینکه ساده نیست، اما مهمترین گام برای اینفلوئنسر شدن است. برای بازاریابی خودتان به عنوان اینفلوئنسر، باید بر اینفلوئنسرهایی تمرکز کنید که بازار شما را هدف گرفته‌اند.
زیرا مردم به افراد مورد اعتمادشان یعنی اینفلوئنسرها گوش می‌دهند.
فکر نکنید که فقط برای کارتان باید از اینفلوئنسرها استفاده کنید، بلکه باید با آنها دوست شوید.
تحقیق کردن درباره ایشان احتمالا باعث علاقه شما نسبت به آنها می‌شود.

در ادامه، درباره روش‌های مفیدی در این زمینه صحبت می‌کنیم.
اینفلوئنسرهایی را پیدا کنید که از اسنپ چت استفاده می‌کنند. آنها را دنبال کنید، پست‌هایشان را تماشا کنید و نظرتان را به اشتراک بگذارید. این کار را به طور منظم انجام دهید. نحوه واکنش آنها را بررسی کنید. این کار کمک می‌کند تا ارزش اسمتان را در میان آنها بالا ببرید.
شروع به دنبال کردن سایر میکرو اینفلوئنسرها کنید و به طور منظم با آنها تعامل کنید. برای مثال، گفت و گویی را در توییتر شروع کنید، آنها را به وبلاگتان هدایت کنید که فکر می‌کنید ممکن است دوست داشته باشند، درباره محتوای آنها نظر بدهید و غیره. جلب توجه اینفلوئنسرهای تثبیت شده سخت است، اما کاری که باید بکنید، هدف گیری میکرو اینفلوئنسرها است تا اول خودتان را به عنوان یک میکرو اینفلوئنسر تثبیت کنید.
سعی کنید نام آنها را به وبلاگتان اضافه کنید و به پروفایل اجتماعی‌شان لینک دهید.
دنبال کردن این روش‌ها باعث تغییر خروجی‌تان می‌شود که همان چیزی است که نیاز دارید.
شما نمی‌توانید به تنهایی یک امپراطوری را بنا کنید. باید با افرادی کار کنید که کمکتان می‌کنند، امپراطوری‌تان را بنا کنید.
حالا وقت آن رسیده است که مخاطبانتان را مدیریت کنید. در ادامه می‌بینیم که چگونه به طور تخصصی مخاطبانتان را مدیریت کنید.
نکته اصلی: برای اینفلوئنسر شدن به اینفلوئنسرها نیاز دارید.

 

 

۷. از ابزارهای مطمئن برای مدیریت شبکه‌های اجتماعی استفاده کنید.

برای پیاده سازی همه این استراتژی‌ها، باید مطمئن شوید که مخاطبانتان شما را ترک نمی‌کنند و شما هم از این موضوع بی اطلاع باشید.

چطور می‌توانید از این موضوع مطلع شوید؟
اخیرا، از ابزارهای مدیریت شبکه‌های اجتماعی مانند Statusbrew به شکل گسترده‌ای در میان اینفلئونسرها و بازاریابان برای تعامل با مخاطب هدفشان در توییتر استفاده می‌شود و همچنین این ابزارها به افراد زیادی کمک می‌کند تا اینفلوئنسر شوند.
توییتر به طور مستمر به عنوان یک شبکه پیچیده در حال تکامل است و تعامل با مخاطبان در توییتر بسیار مهم است.
Statusbrew نه تنها امکان تعامل با مخاطبان را فراهم می‌کند، بلکه با استفاده از ویژگی شنیداری آن می‌توانید گفت و گوهای مرتبط با برند یا صنعتتان را پیدا کنید و تنها با یک کلیک، پروفایل اینفلوئنسرها و بازاریابان را پیدا کنید.
شما می‌توانید محتوایتان را در توییتر، فیسبوک، اینستاگرام، لینکدین و گوگل پلاس به اشتراک بگذارید یا جدول محتوایی آینده‌تان را ترسیم کنید.

 

 

۸. هرگز و تحت هیچ شرایطی تسلیم نشوید.

شما پتانسیل انجام هر کاری را دارید. در صورت مصمم بودن و داشتن انگیزه و اعتماد به نفس، میتوانید به هدفتان برسید.
هر شخص موفقی ابتدا از صفر شروع کرده است و به رویاهایش رسیده است. شما هم همین توانایی را دارید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که ثابت قدم باشید و هرگز تسلیم نشوید.

جمله انگیزشی امروز: هرگز تسلیم نشو. این جمله را با صدای بلند بگو. به دنبال رویاهایت برو.
#جمله انگیزشی # هرگز تسلیم نشو.

 

مشاوره توسعه کسب و کار اینترنتی

با تکیه بر دانش تخصصی بروز و تجربه +۹ سال در حوزه کسب و کارهای اینترنتی و اعتبار تاییده های بین المللی به توسعه کسب و کار اینترنتی خود فکر کنید

Z

نتیجه گیری

وقتی اینفلوئنسر می‌شوید، به راحتی می‌توانید توجه جامعه هدف خود را جلب کنید و به همین دلیل است که بازاریابی اینفلوئنسری به عنوان یکی از عوامل اصلی استراتژی بازاریابی شبکه‌های اجتماعی بوجود آمده است. وقتی می‌بینید که دنبال کنندگانتان به شما اعتماد دارند، احساس خوبی پیدا می‌کنید. خب، من افراد زیادی را دیده‌ام که با دنبال کردن مراحل گفته شده به موفقیت رسیده‌اند، اما نظرات شما از همه چیز مهمتر است. اگر فکر می‌کنید که نکته مهمی هست که بیان نکرده‌ام، حتما در بخش نظرات بنویسید تا به مقاله اضافه کنم.

“بین انگیزه و عمل، فاصله‌ای هست. در این فاصله، قدرت ما است که نوع عملکردمان را تعیین می‌کند. در عمل ما رشد و آزادی مان هست.” ویکتور فرانکل

 

منبع

statusbrew.com

Koorosh Heydari

Koorosh Heydari

Digital Marketing Consultant

Author